گروهی از دانشجویان باستان شناسی، یک مومیایی را بیدار می کنند.و در حلقهی زمان گیر می کنند. و تنها راه فرار آنها، شکست مومیایی است. مومیایی در صدد جمع آوری روح کسانی است که او را بیدار کرده اند و ....
کاترین و خانوادهاش به تازگی به یک مکان که قبلا کلیسا بوده است، نقل مکان میکنند. در این هنگام، یک فرد مذهبی ناشناس برای آنها مزاحمت ایجاد میکند و آنها را گناهکار خطاب میکند. پاملا، مادربزرگ کاترین، فاش میکند که رازهایی دارد...
یک خانواده به محض ورود به مزرعه پدربزرگ و مادربزرگشان، به زودی متوجه می شوند که کل شهر توسط یک هیولای ناشناخته نابود شده و به زودی آنها طعمه این هیولا می شوند...