این برنامه زخم های جنگ، محدودیت های عشق و نیاز به بخشش را بررسی می کند. ریکیچی مایومی، مردی غمگین و پریشان، پنج سال پس از پایان جنگ جهانی دوم، شغل جدیدی پیدا میکند، جایی که برای دیگران نامههای عاشقانه مینویسد.
موکیچی پدر سه دختر است که همسرش را از دست داده و از زمان جنگ با آنها در محوطه یک معبد زندگی میکند. هر سه دختر درگیر روابط پیچیده و متنوعی میشوند. خواهران و مردان دلبستهشان عمداً به عنوان چهرههای تمثیلی از شرایط اجتماعی در حال تغییر طراحی شدهاند.
درحالی که یک زوج مجبور میشوند بخاطر یک بدهی پرداخت نشده, خانهشان را برای تابستان به رئیس مرد اجاره دهند. زن جوان از اینکه تمام فکر و ذکر همسرش شغلش می باشد به ستوه می آید و به خانه پدریاش بازمیگردد،
یک مرد بیخانمان در کنار خانهی یک خانواده ثروتمند مریض میشود، آنها او را به خانه خودشان میبرند و بعدا هم باید با دوستان او که به عیادتش میآیند، سر و کله بزنند.
خانواده ای با خوشبختی در توکیو زندگی می کنند.تنها گله آنها مجرد ماندن "نوریکو" دخنر بیست و هشت ساله شان است.اما وقتی رئیسش به او پیشنهاد دوست 40 ساله اش را می دهد،همه خانواده به ...
یک استاد طب مرفه، کومیا، و همسر ریاست مابش، توکیو، قرار است از ستسوکو، خواهرزاده پرشور و سرزنده خود از اوزاکا مراقبت کنند. ستسوکو زنی آزاد است که هر کاری می خواهد انجام می دهد... »
زندگی ادل زمانی که با اما آشنا می شود، به کلی تغییر می کند. اما زنی جوان است با موهای آبی است که به ادل کمک می کند تا به چیزهایی که برایش دست نیافتنی ...
ویکتور (ویلیام لوی) یکی از خوش تیپ ترین مردان جهان است ، اما او راز عمیقی دارد – او یک آدمکش خونسرد است. ویکتور بزرگ شده است تا فقط یک کاری را انجام دهد و آن کشتن برای پول است.. هنگامی که او به خانه رییس بی رحم باند مواد مخدرفرستاده می شود تا آخرین پول خود را برای انجام قتل دریافت کند ، با زنی زیبا به نام سارای (آلیشیا سانز) روبرو می شود که مجبور شده است 9 سال آخر عمر خود را با رییس باند مواد مخدر بگذراند. پس ازآنکه ویکتور آنجا را ترک میکند ، سارا شانس خود را برای آزادی با مخفی شدن درماشین امتحان می کند. اما اوضاع طبق برنامه پیش نمی رود و به جای آنکه به خانه خود بازگردد ، خود را در چنگال مرد خطرناک دیگری می بیند. هنگام فرار از رییس باند مواد مخدر و افراد بی رحمش ، ویکتور با وجدان خود روبرو می شود و او این خطر را می پذیرد که باید از اسیرش محافظت کند. در پایان ، جذابیت سارای ناخودآگاه بر ویکتور اثر غیرقابل انکاری می گذارد و او را در آغوش یک قاتل قرار می دهد..
ديانا، با رضايت و خوشحالي با پائولو ازدواج كرده ، اما به خاطر شور و اشتياق شديد او به روابط جنسي ، معمولا به روابط جنسي كوناه مدت پايان مي دهد. او اين موضوع ...
چهار دختر دانشجو در زمان تعطیلات بهاری خود بعد از دزدی از یک رستوران به زندان می افتند اما یک دلال مواد مخدر برای آنها وثیقه گذاشته و انها را آزاد می کند تا آنها ...
داریو یک ناشر خرده پا است. او به فستیوال ادبی مانتووا ملحق میشود. همسرش مارتا، او را به خاطر این کارش سرزنش میکند. لئون یک عکاس فرانسوی است. زمانی که داریو مشغول به کارهای خود ...
فیلم در ایالتی اشغال شده در قسمت آلمانی ایتالیا در سال 1944 میگذرد. چهار مرد اصلی ماجرا به ترتیب دوک، اسقف، عالیجناب و رئیس جمهور خوانده میشوند. آنها در وهله اول موافقت میکنند که با ...
مورفی که یک آمریکایی ساکن فرانسه است با دختری به نام الکترا وارد رابطه ای پرهیجان و داغ می شود ولی وقتی آنها همسایه زیبایشان را به خانه دعوت می کنند همه چیز تغییر می ...
داستان در فصل تابستان و در شهر نیویورک میگذرد که دختری در اولین دیدار با یک پسر، عاشقش می شود. آنها پس از مدتی قرار میگذارند تا در یک مهمانی که در شبی خاص برگزار ...