پس از شیوع آنفولانزا و مرگ تعداد زیادی از مردم.پاسگاه محلی بارکمبود نیرو مواجهه میشود، و مقرر میشود سه افسر در حال آموزش به مرکز پلیس بازرس میلر بپیوندند.اما آنها پیش از رسیدن به پاسگاه دچار اشتباه فاحشی میشوند وناخواسته در عملیات نیروهای پلیس اختلال ای
گروهبان گیمشا بعد از موفقیت در یک ماموریت با جوخه استار تصمیم به بازنشستگی میگیرد ولی وقتی اوضاع تغییر میکند و افرادش سرخورده میشوند گروهبان میگیرد گروه را بازسازی کند
مدیر مدرسه ی مادولین استریت تصمیم دارد از کارش استعفا دهد، اما دانش اموزان مدرسه که اورا عاشقانه دوست دارند، تلاش میکنند تا مانع رفتن او شوند. بنابرین در مدرسه سروصدا و شلوغی به می اندازند.
کاپیتان کراوتر تیم خوشحالی ندارد! 5نفر از گروهش باید قبل از شروع سفر جایگزین شوند و در چنین مدت کوتاهی جایگزین انتخاب زیادی وجود ندارد. او نه تنها پنج تن از ناشایسته ترین افراد را برای سفر به ....
داستان فیلم در بیمارستان هاوِن میگذرد، جایی که بخش بستزی مردان دردسر و هرج و مرج بیشتری نسبت به کل بیمارستان ایجاد میکند. مدیر مقتدر بخش پس از هر بار بازرسی و سخنرانی موجی از دلسردی و یأس را دربین کارکنان و بیماران بخش ایجاد میکند.
یک فرمول شیمیایی مافوق سری، توسط اعضای استنچ (انجمن نابود سازی انسان های ساختارشکن) ربوده میشود و سیمپکین به همراه سه کارآموز خود با دنبال کردن سرنخ ها در صدد یافتن سارقین میباشد.
گروهی از دانش آموزان در یک آموزشگاه موسیقی تصمیم می گیرند برای کاهش هزینه های زندگی خود یک آپارتمان مشترک داشته باشند. آنها باید جایی را برای تمرین کردن ترتیب دهند. آنها درگیر ماجراهای زیادی می شوند که...
سِر سیدنی راف دایموند مسئول بریتانیایی پست مرزبانی از تنگه خیبر است. تصور می شود زمانی که تنگه توسط هنگ سوم پیاده نظام محافظت می شود جای آن ها امن است اما خازی کالابری افکار دیگری در سر دارد.
گروهی از گردشگران برای چهار روز به هتل اسپانیایی السبلس میروند. وقتی که به آنجا میرسند، میبینند که ساختن هتل هنوز تمام نشده است و هوا در آنجا افتضاح است و چیز عجیبی در مورد کارکنان وجود دارد.
تمامی کارهای عاشقانه سید و برنی توسط دوست دختر هایشان، جون و آنته مورد تمسخر قرار میگیرد. پسرها تفریح در یک کمپ را پیشنهاد میکنند که پنهانی قصد دارند آن ها را به یک کمپ لختی ببرند. آنها سر از یک جای اشتباه در میآورند....
دو انگلیسی توسط رومیان دستگیر و به عنوان برده به روم برده میشوند. "هنگست پاد" سرش به کار خودش است، در حالی که "هورسا" یک مبارز شجاع و حیلهگر میباشد. اولین باری که با هم ...