پسر 15 ساله ای که در ویرانور زندگی می کند، مورد اصابت صاعقه قرار می گیرد و به کما می رود. پس از بهبودی، او به تدریج متوجه می شود که دارای ابرقدرت رعد و برق و کنترل ذهن است.
داستان در مورد سیاست پیرامون زمین و وضعیت کشاورزان است. که نشان داد که چگونه ویجی به کشاورزان فقیر در مبارزه با صنایعی که زمین های خود را به دست آورده اند، کمک می کند.
سکتی یک دزد خرده پا در چنای است که آدیمورای ، هنر رزمی باستانی ، را میآموزد. در این حین یک مرد شیطان صفت و پسرش ، سکتی را برای شرکت در مسابقات کیک-بوکسینگ تحریک میکنند. این در حالی است که
خلاصه داستان :در تلاش برای رسیدن به آرزوی کارگردان شدن ، مردی جوان به نام آرون کومار به اصرار خانوادهاش رویایش را رها میکند و به یک افسر پلیس تبدیل میشود. اما…