داستان رابی و سه همکلاسی دانشگاهی اش که با تمایل به بازی در "هزارتوها و هیولاها" به هم گره خورده اند، تصمیم می گیرند بازی تخته ای را به غار افسانه ای محلی منتقل کنند.
خانواده هندرسون که در حال برگشتن از تعطیلاتشان هستند، در جاده با جانوری تصادف می کنند که به نظر می رسد یک «پا گنده» است. آن ها تصمیم می گیرند او را با خودشان به ...
لس آنجلس، سال 1997٫ «کارآگاه هریگان» (گلاور) و گروه ضربت ضد مواد مخدرش، در میانه ی زدو خورد شدید بین دارو دسته ی قاچاقچی های جاماییکایی و کلمبیایی گیر افتاده اند. هنگام درگیری با دارو ...
هرمن هم اکنون کشاورزی موفق در شهری کوچک است، که درگیر دختری زیبا اهل همان محل شده است. او و حیوان خانگی سخنگو اش تصمیم میگرند به یک سیرک بپیوندند. هرمن پس از رفتن به ...