داستان ویل هورتون که فیلمنامهای را قبل از مهلت شب کریسمس مینویسد. او داستانی را بر اساس خانواده و دوستانش می نویسد اما با پیچ و خمهای بسیاری در این راه مواجه می شود.
داستان فیلم در یک شهر کوچک اتفاق افتاده و در مورد یک مدیر مدرسه و دختر او سامانتا است که تصمیم میگیرند تا برای جمع آوری پول جهت کمک به مدرسه، در تعطیلات کریسمس یک کنسرت برگزار کنند. اما وقوع یک تصادف رانندگی همه چیز را به هم ریخته و…