داستان با قتل یک تاجر اسب شروع می شود که باعث آزاد شدن یک اسب نر سیاه رنگ می شود که در میان برف ها پرسه می زند و در دهکده مردم را به هنگام تاخت و تاز می ترساند.
در پاریس سال 1887، ایرن به عنوان فرماندار برای دووس، دختر بزرگ کنتس دی بنافه، کار می کند. دووس معتقد است که او عاشق فابین، مدیر خوش تیپ ایالت می باشد. با این حال او نمی تواند امیدوار باشد که با او ازدواج کند زیرا ..