آدام، بازیکن هاکیِ بدذات، و مری، صاحب کتابفروشیِ در حال تقلا، باید با هم همکاری کنند تا وجههی یکدیگر را بازسازی کنند. دشمنی و جذابیت متقابل آنها، باعث میشود که برای رسیدن به هدفشان تلاش کنند.
داستان مونا، یک نویسنده شکست خورده. او در حالی که از پدر بیمار خود مراقبت می کند، زندگی اش را منزویانه می گذراند. اما زمانی که پدرش یک سکته مغزی ناتوان کننده می کند، ...
جنی و برایان دو فرد کاملا غریبه یک خانه روستایی را به ارث می برند. برایان می خواهد سهم خود را بفروشد اما جنی می خواهد خانه را به یک محل اقامتی کوچک که اقامت شبانه و صبحانه را ارائه می دهد تبدیل کند. برایان در ابتدا مخالفت می کند اما وقتی توانایی های آشپز
مولی اپلیکیشنی را برای افراد پرمشغله می سازد تا بدون گذاشتن قرار های عاشقانه از سایتهای دوستیابی، یک همراه پیدا کنند. یک سرمایهگذار از مولی میخواهد برنامه را آزمایش کند، که او را مجبور به عضو شدن میکند. مردی که برنامه او را انتخاب می کند قبلاً دو بار به مولی برخورده است
برخوردی که چندان دلپذیر نبوده است...
دو خواهر در یک خانه جنگلی دور افتاده زندگی میکنند. پس از یک قطع برق سراسری، آنها در تاریکی مطلق بدون گاز، آب و حتی یک وسیلهی ارتباطی گیر می افتند و باید یاد بگیرند ...
زندگی ادل زمانی که با اما آشنا می شود، به کلی تغییر می کند. اما زنی جوان است با موهای آبی است که به ادل کمک می کند تا به چیزهایی که برایش دست نیافتنی ...
ویکتور (ویلیام لوی) یکی از خوش تیپ ترین مردان جهان است ، اما او راز عمیقی دارد – او یک آدمکش خونسرد است. ویکتور بزرگ شده است تا فقط یک کاری را انجام دهد و آن کشتن برای پول است.. هنگامی که او به خانه رییس بی رحم باند مواد مخدرفرستاده می شود تا آخرین پول خود را برای انجام قتل دریافت کند ، با زنی زیبا به نام سارای (آلیشیا سانز) روبرو می شود که مجبور شده است 9 سال آخر عمر خود را با رییس باند مواد مخدر بگذراند. پس ازآنکه ویکتور آنجا را ترک میکند ، سارا شانس خود را برای آزادی با مخفی شدن درماشین امتحان می کند. اما اوضاع طبق برنامه پیش نمی رود و به جای آنکه به خانه خود بازگردد ، خود را در چنگال مرد خطرناک دیگری می بیند. هنگام فرار از رییس باند مواد مخدر و افراد بی رحمش ، ویکتور با وجدان خود روبرو می شود و او این خطر را می پذیرد که باید از اسیرش محافظت کند. در پایان ، جذابیت سارای ناخودآگاه بر ویکتور اثر غیرقابل انکاری می گذارد و او را در آغوش یک قاتل قرار می دهد..
ديانا، با رضايت و خوشحالي با پائولو ازدواج كرده ، اما به خاطر شور و اشتياق شديد او به روابط جنسي ، معمولا به روابط جنسي كوناه مدت پايان مي دهد. او اين موضوع ...
چهار دختر دانشجو در زمان تعطیلات بهاری خود بعد از دزدی از یک رستوران به زندان می افتند اما یک دلال مواد مخدر برای آنها وثیقه گذاشته و انها را آزاد می کند تا آنها ...
داریو یک ناشر خرده پا است. او به فستیوال ادبی مانتووا ملحق میشود. همسرش مارتا، او را به خاطر این کارش سرزنش میکند. لئون یک عکاس فرانسوی است. زمانی که داریو مشغول به کارهای خود ...
فیلم در ایالتی اشغال شده در قسمت آلمانی ایتالیا در سال 1944 میگذرد. چهار مرد اصلی ماجرا به ترتیب دوک، اسقف، عالیجناب و رئیس جمهور خوانده میشوند. آنها در وهله اول موافقت میکنند که با ...
مورفی که یک آمریکایی ساکن فرانسه است با دختری به نام الکترا وارد رابطه ای پرهیجان و داغ می شود ولی وقتی آنها همسایه زیبایشان را به خانه دعوت می کنند همه چیز تغییر می ...
داستان در فصل تابستان و در شهر نیویورک میگذرد که دختری در اولین دیدار با یک پسر، عاشقش می شود. آنها پس از مدتی قرار میگذارند تا در یک مهمانی که در شبی خاص برگزار ...