داستان احساسات در هم تنیده و مبارزات سه زن از نسل های مختلف با هدف ساختن زندگی مورد نظر، آینده، عشق و رویاهای خود. همه آنها عشق زندگی خود را از دست می دهند و باید به دنبال خوشبختی خود بروند و ...
داستان امیلیو، دانش آموزی خجالتی و نه چندان باهوش که در یک مدرسه متوسطه محلی، همیشه عشق پنهانی به ناتالیا، بامزه ترین و باهوش ترین دختر کلاس را در سینه دارد. در آخرین روز سال تحصیلی، زمانی که بالاخره تصمیم می گیرد احساساتش را ابراز کند...
در آیندهای که حکومت دست انسانهای جذاب است، تروریست ها برای بدست آوردن حقوقی برای افراد زشت، دختر مردی ثروتمند را میدزدند. رهبر تروریست ها در حال فرار از دست پلیس، به سیارهای سقوط میکند که در آن زنی وجود ندارد.
«ویکتور» ( لیبرتو رابال ) بعد از آزادی از زندان، هنوز عاشق «الینا» ( فرانچسکا نری ) است. الینا اکنون با مردی بنام «دیوید» ( خاویر باردم ) ازدواج کرده که سابقا یک پلیس بوده ...
دو دانشجو به جرم کشیدن نقاشی انقلابی بر روی دیوارهای دانشگاه دستگیر می شوند. از کمپ فرار می کنند و پس از مواجهه با دو دختر آمریکایی، خود را در قالب مردانی ثروتمند جا می زنند که کشور اسپانیا را به دو توریست نشان می دهند.
کشیشی اهل باسک متوجه می شود که دجال در روز کریسمس در مادرید متولد خواهد شد.او به کمک طرفدار یک گروه متال و مجری یک برنامه تلویزیونی تلاش می کنند مکان تولد را پیدا کرده ...
در سال 1944 اسپانیا با حکومت فاشیست، دخترخوانده یک ژنرال ارتشی سادیست، که عاشق کتاب است، برای گریختن از پدر ناتنیاش به یک دنیای تخیلی ترسناک، اما فریبنده می گریزد.
زندگی ادل زمانی که با اما آشنا می شود، به کلی تغییر می کند. اما زنی جوان است با موهای آبی است که به ادل کمک می کند تا به چیزهایی که برایش دست نیافتنی ...
ویکتور (ویلیام لوی) یکی از خوش تیپ ترین مردان جهان است ، اما او راز عمیقی دارد – او یک آدمکش خونسرد است. ویکتور بزرگ شده است تا فقط یک کاری را انجام دهد و آن کشتن برای پول است.. هنگامی که او به خانه رییس بی رحم باند مواد مخدرفرستاده می شود تا آخرین پول خود را برای انجام قتل دریافت کند ، با زنی زیبا به نام سارای (آلیشیا سانز) روبرو می شود که مجبور شده است 9 سال آخر عمر خود را با رییس باند مواد مخدر بگذراند. پس ازآنکه ویکتور آنجا را ترک میکند ، سارا شانس خود را برای آزادی با مخفی شدن درماشین امتحان می کند. اما اوضاع طبق برنامه پیش نمی رود و به جای آنکه به خانه خود بازگردد ، خود را در چنگال مرد خطرناک دیگری می بیند. هنگام فرار از رییس باند مواد مخدر و افراد بی رحمش ، ویکتور با وجدان خود روبرو می شود و او این خطر را می پذیرد که باید از اسیرش محافظت کند. در پایان ، جذابیت سارای ناخودآگاه بر ویکتور اثر غیرقابل انکاری می گذارد و او را در آغوش یک قاتل قرار می دهد..
ديانا، با رضايت و خوشحالي با پائولو ازدواج كرده ، اما به خاطر شور و اشتياق شديد او به روابط جنسي ، معمولا به روابط جنسي كوناه مدت پايان مي دهد. او اين موضوع ...
چهار دختر دانشجو در زمان تعطیلات بهاری خود بعد از دزدی از یک رستوران به زندان می افتند اما یک دلال مواد مخدر برای آنها وثیقه گذاشته و انها را آزاد می کند تا آنها ...
داریو یک ناشر خرده پا است. او به فستیوال ادبی مانتووا ملحق میشود. همسرش مارتا، او را به خاطر این کارش سرزنش میکند. لئون یک عکاس فرانسوی است. زمانی که داریو مشغول به کارهای خود ...
فیلم در ایالتی اشغال شده در قسمت آلمانی ایتالیا در سال 1944 میگذرد. چهار مرد اصلی ماجرا به ترتیب دوک، اسقف، عالیجناب و رئیس جمهور خوانده میشوند. آنها در وهله اول موافقت میکنند که با ...
مورفی که یک آمریکایی ساکن فرانسه است با دختری به نام الکترا وارد رابطه ای پرهیجان و داغ می شود ولی وقتی آنها همسایه زیبایشان را به خانه دعوت می کنند همه چیز تغییر می ...
داستان در فصل تابستان و در شهر نیویورک میگذرد که دختری در اولین دیدار با یک پسر، عاشقش می شود. آنها پس از مدتی قرار میگذارند تا در یک مهمانی که در شبی خاص برگزار ...