یک رانندهی کامیون (که به تازگی ثروتمند شده است) به هالیوود نقل مکان میکند. وی تصمیم میگیرد که برنامهای تلویزیونی تدارک ببیند. دوست دختر او، موفق میشود تا در سیستم رده بندی تجاری را دستکاری کند و به او کمک کند. پس از این امر، اتفاقات بسیار جالب و عجیب
مرد جوانی برای بدست آوردن دختر رویاهایش به کلاسهای تقویت اعتماد به نفس می رود اما وقتی متوجه می شود استاد کلاس نیز به آن دختر علاقه مند است همه چیز پیچیده می شود...
چند دوست که به تازگی کالج را به پایان رسانده اند با مشکلات دوران بزرگ سالی روبرو می شوند. مشکل اصلی آنها این است که همه آنها خودخواه و نفرت انگیز هستند!
"جک" و "کرولاین" زندگی خوبی دارند تا اینکه "جک" کار خود را از دست می دهد.آنها با هم به توافق می رسند که "جک" از خانه مراقبت کند و "کرولاین" مشغول کار شود.این وضعیتی است ...
"کای" نزدیک به سه سال پس از مرگ همسر خود "جولی" جرات کرده و به همراه نامزد جدید خود "روپرت" به خانه سابقشان بازمی گردد. اما به سرعت ترس او رنگ واقعیت گرفته و نه ...
زندگی ادل زمانی که با اما آشنا می شود، به کلی تغییر می کند. اما زنی جوان است با موهای آبی است که به ادل کمک می کند تا به چیزهایی که برایش دست نیافتنی ...
ویکتور (ویلیام لوی) یکی از خوش تیپ ترین مردان جهان است ، اما او راز عمیقی دارد – او یک آدمکش خونسرد است. ویکتور بزرگ شده است تا فقط یک کاری را انجام دهد و آن کشتن برای پول است.. هنگامی که او به خانه رییس بی رحم باند مواد مخدرفرستاده می شود تا آخرین پول خود را برای انجام قتل دریافت کند ، با زنی زیبا به نام سارای (آلیشیا سانز) روبرو می شود که مجبور شده است 9 سال آخر عمر خود را با رییس باند مواد مخدر بگذراند. پس ازآنکه ویکتور آنجا را ترک میکند ، سارا شانس خود را برای آزادی با مخفی شدن درماشین امتحان می کند. اما اوضاع طبق برنامه پیش نمی رود و به جای آنکه به خانه خود بازگردد ، خود را در چنگال مرد خطرناک دیگری می بیند. هنگام فرار از رییس باند مواد مخدر و افراد بی رحمش ، ویکتور با وجدان خود روبرو می شود و او این خطر را می پذیرد که باید از اسیرش محافظت کند. در پایان ، جذابیت سارای ناخودآگاه بر ویکتور اثر غیرقابل انکاری می گذارد و او را در آغوش یک قاتل قرار می دهد..
ديانا، با رضايت و خوشحالي با پائولو ازدواج كرده ، اما به خاطر شور و اشتياق شديد او به روابط جنسي ، معمولا به روابط جنسي كوناه مدت پايان مي دهد. او اين موضوع ...
چهار دختر دانشجو در زمان تعطیلات بهاری خود بعد از دزدی از یک رستوران به زندان می افتند اما یک دلال مواد مخدر برای آنها وثیقه گذاشته و انها را آزاد می کند تا آنها ...
داریو یک ناشر خرده پا است. او به فستیوال ادبی مانتووا ملحق میشود. همسرش مارتا، او را به خاطر این کارش سرزنش میکند. لئون یک عکاس فرانسوی است. زمانی که داریو مشغول به کارهای خود ...
فیلم در ایالتی اشغال شده در قسمت آلمانی ایتالیا در سال 1944 میگذرد. چهار مرد اصلی ماجرا به ترتیب دوک، اسقف، عالیجناب و رئیس جمهور خوانده میشوند. آنها در وهله اول موافقت میکنند که با ...
مورفی که یک آمریکایی ساکن فرانسه است با دختری به نام الکترا وارد رابطه ای پرهیجان و داغ می شود ولی وقتی آنها همسایه زیبایشان را به خانه دعوت می کنند همه چیز تغییر می ...
داستان در فصل تابستان و در شهر نیویورک میگذرد که دختری در اولین دیدار با یک پسر، عاشقش می شود. آنها پس از مدتی قرار میگذارند تا در یک مهمانی که در شبی خاص برگزار ...