After serving time for a murder he didn't commit, all Billy wants to do is to reconnect with his daughter. However, some loose ends, like the whereabouts of the stolen loot, just won't let him go.
یک جوان عکاس با استعداد ساکن شهر بالتیمور که عکس های جالبی از محلهی زندگی و خانوادهی حواس پرتش میگیرد، وارد دنیایی مملو از هنرمندان پرمدعا در شهر نیویورک شده و به شهرت خاصی دست ...
ماریون زنی است که یادگرفته از خود در برابر احساساتش محافظت کند.او آپارتمانی برای کار بر روی کتاب جدیدش اجاره می کند اما برحسب اتفاقات می تواند صدهای آپارتمان کناری اش که مطب یک روانپزشک ...
استنلی کاکس آشپزی خجالتی است که هیچگاه شانس عاشق شدن نداشته. آیریس کینگ بیوه ای است که به خود قول داده هیچگاه عاشق نشود. اما در حالیکه رابطه آن اوج می گیرد و آیریس به ...
یک پیرمرد سفید پوست که در گذشته وابسته به احزاب تندرو بوده است به طور اتفاقی با یک پیرمرد سیاهپوست که قبلا سرایدار بوده و اکنون بازنشسته شده است، دیدار می کند. آن ها به طور اتفاقی بر روی یکی از صندلی های پارکی در نیویورک با هم آشنا می شوند و درباره ی خانو
گروهي نوجوان که اسم خودشان را «احمق ها» گذاشته اند، به نقشه اي بر مي خورند که محل غرق يک کشتي بادباني دزدهاي دريايي را نشان مي دهد. خيلي زود پسر بچه ها سر در ...
«فرانک باکمن» (روباردز جونير) ريش سفيد يک خانواده ي بزرگ و پر جمعيت است و چهار فرزند به نام هاي «جيل» (مارتين)، «هلن» (ويست)، «سوزان» (کوزاک)، «لري» (هالسي) دارد. اين چهار نفر نيز فرزنداني دارند ...
السا، آنا، کریستوف و اولاف به جنگلی باستانی و تاریک در سرزمینی سحر شده میروند تا ریشه قدرت های السا را پیدا کنند بلکه بتوانند قلمرو پادشاهی خود را نجات دهند...
مرا به خاطر بسپار، داستان رابطه عاشقانه ایست میان تایلر ( رابرت پاتینسون ) پسر جوانی که والدینش پس از خودکشی برادرش از هم جدا شده اند و آلی ( امیلی دی رایون ) دختر ...
زندگی ادل زمانی که با اما آشنا می شود، به کلی تغییر می کند. اما زنی جوان است با موهای آبی است که به ادل کمک می کند تا به چیزهایی که برایش دست نیافتنی ...
ویکتور (ویلیام لوی) یکی از خوش تیپ ترین مردان جهان است ، اما او راز عمیقی دارد – او یک آدمکش خونسرد است. ویکتور بزرگ شده است تا فقط یک کاری را انجام دهد و آن کشتن برای پول است.. هنگامی که او به خانه رییس بی رحم باند مواد مخدرفرستاده می شود تا آخرین پول خود را برای انجام قتل دریافت کند ، با زنی زیبا به نام سارای (آلیشیا سانز) روبرو می شود که مجبور شده است 9 سال آخر عمر خود را با رییس باند مواد مخدر بگذراند. پس ازآنکه ویکتور آنجا را ترک میکند ، سارا شانس خود را برای آزادی با مخفی شدن درماشین امتحان می کند. اما اوضاع طبق برنامه پیش نمی رود و به جای آنکه به خانه خود بازگردد ، خود را در چنگال مرد خطرناک دیگری می بیند. هنگام فرار از رییس باند مواد مخدر و افراد بی رحمش ، ویکتور با وجدان خود روبرو می شود و او این خطر را می پذیرد که باید از اسیرش محافظت کند. در پایان ، جذابیت سارای ناخودآگاه بر ویکتور اثر غیرقابل انکاری می گذارد و او را در آغوش یک قاتل قرار می دهد..
ديانا، با رضايت و خوشحالي با پائولو ازدواج كرده ، اما به خاطر شور و اشتياق شديد او به روابط جنسي ، معمولا به روابط جنسي كوناه مدت پايان مي دهد. او اين موضوع ...
چهار دختر دانشجو در زمان تعطیلات بهاری خود بعد از دزدی از یک رستوران به زندان می افتند اما یک دلال مواد مخدر برای آنها وثیقه گذاشته و انها را آزاد می کند تا آنها ...
داریو یک ناشر خرده پا است. او به فستیوال ادبی مانتووا ملحق میشود. همسرش مارتا، او را به خاطر این کارش سرزنش میکند. لئون یک عکاس فرانسوی است. زمانی که داریو مشغول به کارهای خود ...
فیلم در ایالتی اشغال شده در قسمت آلمانی ایتالیا در سال 1944 میگذرد. چهار مرد اصلی ماجرا به ترتیب دوک، اسقف، عالیجناب و رئیس جمهور خوانده میشوند. آنها در وهله اول موافقت میکنند که با ...
مورفی که یک آمریکایی ساکن فرانسه است با دختری به نام الکترا وارد رابطه ای پرهیجان و داغ می شود ولی وقتی آنها همسایه زیبایشان را به خانه دعوت می کنند همه چیز تغییر می ...
داستان در فصل تابستان و در شهر نیویورک میگذرد که دختری در اولین دیدار با یک پسر، عاشقش می شود. آنها پس از مدتی قرار میگذارند تا در یک مهمانی که در شبی خاص برگزار ...