وقتی کارآگاهان شهر بزرگ از تحقیقات بیشتر در مورد قتل برادر کوچکترش که با باندهای تبهکاری مرتبط است، خودداری میکنند، کلانتر شهر کوچک، مایکل ساویون، نشان خود را کنار میگذارد و به صورت مخفی برای یافتن قاتل برادرش و انتقام مرگ او اقدام میکند.
داستاندختری به نام لیلی که هر چیزی را برای طرفداران از جمله سلامت روانی دوست پسر خود، فدا کرده و به خطر می اندازد. در پروژه بعدی خود، او یک مجسمه مرموز را دریافت می کند که...
پس از 10 سال بی خبری سر و کله بابی میلر 16 ساله (خسته و گرسنه از کابوس زندگی اش در خانه ویکی نویسنده) پیدا میشود. او از مادر عجیب و غریب و خودخواهش "پریسیلا" و پدر بی عرضه اش می گریزد.
پس از نقصی اسرارآمیز که کنترل هواپیما را از دستان آنها خارج کرد؛خلبانی تازه کار به همراه چهار دوست نوجوانش خود را به همراه نیرویی عجیب در سقوطی مرگبار گرفتار می بینند...
یک گروه راک که توسط جیمی (دیوید آرکت) رهبری می شود با ریک (لوک ویلسون) مدیر اجرایی قرارداد می بندد. متاسفانه، راشل خواننده خجالتی گروه، از ترس بسیار شدید رنج می برد و نمی تواند ...
مرد ميان سالي به نام «دان جانستن» (موراي) روزي نامه اي به دستش مي رسد که نويسنده اش مدعي شده بيست سال پيش از او صاحب پسري شده و احتمالا همين حالا اين پسر دنبالش ...
دو خواهر، ال و جوی، که در آستانهی بزرگسالی می باشند، آخر هفتهی قبل از تور موسیقی جدیدشان را با ملاقات کردن دوستان و آماده شدن برای یک مهمانی بزرگ، میگذرانند. از آنجایی که آنها ...
زندگی ادل زمانی که با اما آشنا می شود، به کلی تغییر می کند. اما زنی جوان است با موهای آبی است که به ادل کمک می کند تا به چیزهایی که برایش دست نیافتنی ...
ویکتور (ویلیام لوی) یکی از خوش تیپ ترین مردان جهان است ، اما او راز عمیقی دارد – او یک آدمکش خونسرد است. ویکتور بزرگ شده است تا فقط یک کاری را انجام دهد و آن کشتن برای پول است.. هنگامی که او به خانه رییس بی رحم باند مواد مخدرفرستاده می شود تا آخرین پول خود را برای انجام قتل دریافت کند ، با زنی زیبا به نام سارای (آلیشیا سانز) روبرو می شود که مجبور شده است 9 سال آخر عمر خود را با رییس باند مواد مخدر بگذراند. پس ازآنکه ویکتور آنجا را ترک میکند ، سارا شانس خود را برای آزادی با مخفی شدن درماشین امتحان می کند. اما اوضاع طبق برنامه پیش نمی رود و به جای آنکه به خانه خود بازگردد ، خود را در چنگال مرد خطرناک دیگری می بیند. هنگام فرار از رییس باند مواد مخدر و افراد بی رحمش ، ویکتور با وجدان خود روبرو می شود و او این خطر را می پذیرد که باید از اسیرش محافظت کند. در پایان ، جذابیت سارای ناخودآگاه بر ویکتور اثر غیرقابل انکاری می گذارد و او را در آغوش یک قاتل قرار می دهد..
ديانا، با رضايت و خوشحالي با پائولو ازدواج كرده ، اما به خاطر شور و اشتياق شديد او به روابط جنسي ، معمولا به روابط جنسي كوناه مدت پايان مي دهد. او اين موضوع ...
چهار دختر دانشجو در زمان تعطیلات بهاری خود بعد از دزدی از یک رستوران به زندان می افتند اما یک دلال مواد مخدر برای آنها وثیقه گذاشته و انها را آزاد می کند تا آنها ...
داریو یک ناشر خرده پا است. او به فستیوال ادبی مانتووا ملحق میشود. همسرش مارتا، او را به خاطر این کارش سرزنش میکند. لئون یک عکاس فرانسوی است. زمانی که داریو مشغول به کارهای خود ...
فیلم در ایالتی اشغال شده در قسمت آلمانی ایتالیا در سال 1944 میگذرد. چهار مرد اصلی ماجرا به ترتیب دوک، اسقف، عالیجناب و رئیس جمهور خوانده میشوند. آنها در وهله اول موافقت میکنند که با ...
مورفی که یک آمریکایی ساکن فرانسه است با دختری به نام الکترا وارد رابطه ای پرهیجان و داغ می شود ولی وقتی آنها همسایه زیبایشان را به خانه دعوت می کنند همه چیز تغییر می ...
داستان در فصل تابستان و در شهر نیویورک میگذرد که دختری در اولین دیدار با یک پسر، عاشقش می شود. آنها پس از مدتی قرار میگذارند تا در یک مهمانی که در شبی خاص برگزار ...