یک کارمند بانک به نام مارکوس عاشق میج، رقصنده باله جوانی می شود که در اپرا کار می کند. او برای ملاقات با او در آنجا کار می کند، اما او عاشق اسوالد برگ، ستاره بزرگ اپراست. برای ایجاد علاقه اسوالد به او، از مارکوس می پرسد که آیا...
John is a shipmaster on a very small transportation boat which regularly attends a very small harbour to buy food, actually from Anna's father. She is a waitress and has a young daughter. ... See full summary »
Rasmus در یک یتیم خانه زندگی می کند. او خوب است، اما می خواهد یک مادر و یک پدر باشد، و گاهی اوقات بعضی ها برای یافتن یک کودک می آیند، اما آنها همیشه فورا ...
کورنیلوس منتقدی پرمدعا زندگینامه ای درباره ویولون زنی مشهور می نویسد و برای انجام اینکار باید چند روزی را در خانه او سپری کند. او مقدماتی برای مصاحبه با او تدارک ندیده اما با استفاده ...
شیطان که از خلوص یک دختر جوان ناراحت است "دون خوان" را از جهنم برای گمراه کردن "بریت ماری" بیست ساله و از بین بردن اعتقادات و پاکی او به زمین می فرستد...
«فانی» (آلوین) و «الکساندر» (گوو) زندگی خوش و آرامی را با مادر و پدرشان، «اسکار» (ادوال) و «امیلی اکدال» (فرولینگ)، که در کار تیاتر هستند، می گذرانند. با مرگ پدر در اثر سکته ی قلبی ...
"راشل"،"مارتا"،"کارن" و "آنت" با چهار برادر ازدواج کرده اند.در حالیکه منتظر همسران خود برای بازگشت به خانه هستند؛آنها داستان ازدواج خود را به یکدیگر می گویند.در حالیکه آنها داستان خود را به یکدیگر می گویند؛خواهر ...
زندگی ادل زمانی که با اما آشنا می شود، به کلی تغییر می کند. اما زنی جوان است با موهای آبی است که به ادل کمک می کند تا به چیزهایی که برایش دست نیافتنی ...
ویکتور (ویلیام لوی) یکی از خوش تیپ ترین مردان جهان است ، اما او راز عمیقی دارد – او یک آدمکش خونسرد است. ویکتور بزرگ شده است تا فقط یک کاری را انجام دهد و آن کشتن برای پول است.. هنگامی که او به خانه رییس بی رحم باند مواد مخدرفرستاده می شود تا آخرین پول خود را برای انجام قتل دریافت کند ، با زنی زیبا به نام سارای (آلیشیا سانز) روبرو می شود که مجبور شده است 9 سال آخر عمر خود را با رییس باند مواد مخدر بگذراند. پس ازآنکه ویکتور آنجا را ترک میکند ، سارا شانس خود را برای آزادی با مخفی شدن درماشین امتحان می کند. اما اوضاع طبق برنامه پیش نمی رود و به جای آنکه به خانه خود بازگردد ، خود را در چنگال مرد خطرناک دیگری می بیند. هنگام فرار از رییس باند مواد مخدر و افراد بی رحمش ، ویکتور با وجدان خود روبرو می شود و او این خطر را می پذیرد که باید از اسیرش محافظت کند. در پایان ، جذابیت سارای ناخودآگاه بر ویکتور اثر غیرقابل انکاری می گذارد و او را در آغوش یک قاتل قرار می دهد..
ديانا، با رضايت و خوشحالي با پائولو ازدواج كرده ، اما به خاطر شور و اشتياق شديد او به روابط جنسي ، معمولا به روابط جنسي كوناه مدت پايان مي دهد. او اين موضوع ...
چهار دختر دانشجو در زمان تعطیلات بهاری خود بعد از دزدی از یک رستوران به زندان می افتند اما یک دلال مواد مخدر برای آنها وثیقه گذاشته و انها را آزاد می کند تا آنها ...
داریو یک ناشر خرده پا است. او به فستیوال ادبی مانتووا ملحق میشود. همسرش مارتا، او را به خاطر این کارش سرزنش میکند. لئون یک عکاس فرانسوی است. زمانی که داریو مشغول به کارهای خود ...
فیلم در ایالتی اشغال شده در قسمت آلمانی ایتالیا در سال 1944 میگذرد. چهار مرد اصلی ماجرا به ترتیب دوک، اسقف، عالیجناب و رئیس جمهور خوانده میشوند. آنها در وهله اول موافقت میکنند که با ...
مورفی که یک آمریکایی ساکن فرانسه است با دختری به نام الکترا وارد رابطه ای پرهیجان و داغ می شود ولی وقتی آنها همسایه زیبایشان را به خانه دعوت می کنند همه چیز تغییر می ...
داستان در فصل تابستان و در شهر نیویورک میگذرد که دختری در اولین دیدار با یک پسر، عاشقش می شود. آنها پس از مدتی قرار میگذارند تا در یک مهمانی که در شبی خاص برگزار ...