"جودی اوبراین" بالرینی بااستعداد در یک گروه رقص است."بابلز" زنی بیپروا گروه را رها می کند و به کار دیگری مشغول می شود.وقتی گروه منحل می شود،"بابلز" به "جودی" کاری به عنوان دست نشانده اش ...
یک بیمار روانپزشک، یک وارث دیوانه، به غرب سفر می کند تا در معدن متروکه پدربزرگش طلا پیدا کند. روانپزشک که نمی تواند او را از این موضوع صحبت کند، تصمیم می گیرد او را در آنجا دنبال کند.
داستانی درباره ی ازدواج های غیرمعمول چند دکتر ناراضی و ثروتمند که در یک کلینیک خصوصی کار می کنند و همسران سربه هوایشان که با بدبختی هایشان دست و پنجه نرم می کنند. و هنگامیکه یکی از آن دکتر ها همسر خیانت کارش را به قتل می رساند وضعیت بحرانی می شود....
داستان یک زندانی مشروط که در مرخصی اش از زندان به مردی که به یک زن یورش می برد و از ترس اینکه مبادا او را کشته باشد، پا به فرار می گذارد. اما نه، او این کار را نکرد. فیلمی از کتاب "زنی در تاریکی" به قلم "داشیل همت".
وقتی رئیس بازنشسته و پرحاشیه "جان سارتو" تلاش می کند جایگاه سابق خود را پس گرفته و دوستانش تصمیم به قتلش می گیرند، به یک صومعه پناه برده و به عنوان یک راهب مشغول بکار ...
«رزمري» (فارو) و «گاي» (کاساوتيس) «وودهاوس» زوج جواني هستند که به آپارتمان تازه شان اسباب کشي مي کنند. آن دو خيلي زود با «ميني» (گوردون) و «رومن» (بلکمر) «کاستوت»، زن و شوهر مسن و غير ...
«آکيم» (مورفي)، شاهزاده ي افريقايي به دختري که پدرش برايش در نظر گرفته، علاقه اي ندارد و همراه دوستش، «سمي» (هال) به امريکا مي رود. او در آن جا شيفته ي دختري به نام «ليزا»(هدلي)مي ...
«ادوارد لوييس» (گير)، سرمايه دار نيويورکي، به خيابان گردي به نام «ويوين وارد» (رابرتس) پيشنهاد مي کند که در ازاي دريافت پول به عنوان راهنما و هم راه، چند وقتي را در اختيار او باشد.
پس از انقلاب مکزيک در سال 1917. »گرانت« (بلامي)، مزرعه دار ميليونر امريکايي، چهار حرفه اي به نام هاي »فاردن« (ماروين)، »دالوورت« (لنکستر)، »ارنگارت« (رايان) و »جيک« (استرود) را اجير مي کند تا همسر مکزيکي ...
"تونی" در ارتباط با نامزدش "آماندا" دچار مشکل است. به همین دلیل او را قانع می کند تا به دیدار دکتر برود. پس از اتفاقاتی عجیب، او عاشق "دکتر فلگ" می شود و ...
«والتر برنز» ( گرانت ) در مىيابد زن سابقش، «هيلدى جانسن» ( راسل ) كه كار خبرنگارى در روزنامهى او را رها كرده، قصد دارد با مأمور بيمه اى به نام «بروس بالدوين» ( بلامى ...
در طول یک سفر جاده ای، دو نفر از ماموران UCLA به علت اتهامات واهی که کلانتری فاسد و دیوانه ی جنسی در شهری کوچک مطرح می کند، به مزرعه زندان در جنوب (جایی که زندانیان را به کار در مزرعه می گمارند) فرستاده می شوند...