مادز، فیلمنامه نویس 34 ساله، زمانی که یکی از دوستان نزدیکش سکته می کند و در نهایت به کما می رود، دچار بحران زندگی می شود. مادز از دوست دختر 10 ساله خود جدا می شود و سعی می کند مسیر متفاوتی در زندگی پیدا کند.
این فیلم دانمارکی درباره ی کریسمس است و در گرینویل اتفاق می افتد. دختری دوازده ساله به نام لوسیا به همراه مادرش کلاودیا و پدرش جولیوس یا همان بابانوئل زندگی می کند.
پسری به نام مورگنس (معروف به موگ) زندگی شادی دارد اما وقتی طلاق می گیرد همه چیز تغییر می کند. او فکر می کند جشن سالانه خیابانی می تواند خانواده آنها را نجات دهد اما آیا واقعاً می تواند؟
تنها چیزی که "ویکتور" می خواهد سپری کردن تعطیلات تابستان به همراه دوستان و سگش در خانه درختی اش است.اما او همیشه با "فردی" پسری که همه بچه های شهر را اذیت می کند مواجه ...
Karla's parents are divorced and she lives with her mom, stepdad, brother and stepbrother. After arguments with mom, dad drinking again and no real X-mas in sight, she runs away from home. Will she be back for Christmas?
کارلا، کاترین را به این امید که بهترین دوست هم شوند، برای گذراندن تعطیلات به نزد خود دعوت می کند. همانطور که مشخص شد، هیچ چیز طبق برنامه پیش نمی رود. کارلا با جوناس آشنا می شود و برای اولین بار عاشق می شود و تقریباً کاترین را فراموش می کند ....
زندگی ادل زمانی که با اما آشنا می شود، به کلی تغییر می کند. اما زنی جوان است با موهای آبی است که به ادل کمک می کند تا به چیزهایی که برایش دست نیافتنی ...
ویکتور (ویلیام لوی) یکی از خوش تیپ ترین مردان جهان است ، اما او راز عمیقی دارد – او یک آدمکش خونسرد است. ویکتور بزرگ شده است تا فقط یک کاری را انجام دهد و آن کشتن برای پول است.. هنگامی که او به خانه رییس بی رحم باند مواد مخدرفرستاده می شود تا آخرین پول خود را برای انجام قتل دریافت کند ، با زنی زیبا به نام سارای (آلیشیا سانز) روبرو می شود که مجبور شده است 9 سال آخر عمر خود را با رییس باند مواد مخدر بگذراند. پس ازآنکه ویکتور آنجا را ترک میکند ، سارا شانس خود را برای آزادی با مخفی شدن درماشین امتحان می کند. اما اوضاع طبق برنامه پیش نمی رود و به جای آنکه به خانه خود بازگردد ، خود را در چنگال مرد خطرناک دیگری می بیند. هنگام فرار از رییس باند مواد مخدر و افراد بی رحمش ، ویکتور با وجدان خود روبرو می شود و او این خطر را می پذیرد که باید از اسیرش محافظت کند. در پایان ، جذابیت سارای ناخودآگاه بر ویکتور اثر غیرقابل انکاری می گذارد و او را در آغوش یک قاتل قرار می دهد..
ديانا، با رضايت و خوشحالي با پائولو ازدواج كرده ، اما به خاطر شور و اشتياق شديد او به روابط جنسي ، معمولا به روابط جنسي كوناه مدت پايان مي دهد. او اين موضوع ...
چهار دختر دانشجو در زمان تعطیلات بهاری خود بعد از دزدی از یک رستوران به زندان می افتند اما یک دلال مواد مخدر برای آنها وثیقه گذاشته و انها را آزاد می کند تا آنها ...
داریو یک ناشر خرده پا است. او به فستیوال ادبی مانتووا ملحق میشود. همسرش مارتا، او را به خاطر این کارش سرزنش میکند. لئون یک عکاس فرانسوی است. زمانی که داریو مشغول به کارهای خود ...
فیلم در ایالتی اشغال شده در قسمت آلمانی ایتالیا در سال 1944 میگذرد. چهار مرد اصلی ماجرا به ترتیب دوک، اسقف، عالیجناب و رئیس جمهور خوانده میشوند. آنها در وهله اول موافقت میکنند که با ...
مورفی که یک آمریکایی ساکن فرانسه است با دختری به نام الکترا وارد رابطه ای پرهیجان و داغ می شود ولی وقتی آنها همسایه زیبایشان را به خانه دعوت می کنند همه چیز تغییر می ...
داستان در فصل تابستان و در شهر نیویورک میگذرد که دختری در اولین دیدار با یک پسر، عاشقش می شود. آنها پس از مدتی قرار میگذارند تا در یک مهمانی که در شبی خاص برگزار ...