نویسنده مشهور "اف اسکات فیتزجرالد" آخرین ماه های زندگی خود را با منشی جوان، معتمد و تحت الحمایه خود می گذراند. کسی که بعداً خاطراتی از دوران مشترک خود با او کتابی را به رشته تحریر دراورد.
در جزیره ای نزدیک سواحل شمالی امریکا، ساکنین محلی با گروهی از زامبی ها مبارزه می کنند، و امید دارند درمانی برای این بیماران پیدا کنند و عزیزان از دست رفته شان را باز گردانند...
برونو هنوز به خاطر مرگ همسرش عزادار است. او به خانه ی کوچکی که با همسرش در کنار دریا ساخته بودند وابستگی شدیدی پیدا کرده است. هنگامی که اقوام همسرش این خانه را از او می گیرند، او قسم می خورد که به هر قیمتی که شده است آن را پس بگیرد.
خلاصه داستان :پس از اینکه یک بازپرس بخش قضایی به طرز ناجوانمردانهای به قتل میرسد ، او ناباورانه در قالب یک ماشین به زندگی بر میگردد و تصمیم به انتقام سختی میگیرد و…
هنری دوازده ساله پس از مرگ ناگهانی پدربزرگ مرموزش در شب ، خودش را تنها و مورد حمله قرار گرفته در مرکز جریانی از وحشت ، همراه با یک میراث خانوادگی تاریک در مزرعهای دورافتاده مییابد و…
پس از اینکه رئیس یک موسسه کاریابی در شیکاگو بازنشسته می شود، یکی از کارمندان آنجا به نام "دین جنسن" (جرارد باتلر) وارد رقابت سختی با رقیب بلندپروازش می شود تا مقام ریاست آنجا را ...
یک افسر پلیس مدت کوتاهی پس از اینکه یک بیمار را به بیمارستانی مشکوک تحویل میدهد، شروع به تجربه رویدادهای ترسناک و عجیبی میکند که بنظر می آید به گروهی از شخصیت های نقاب دار ...
زندگی ادل زمانی که با اما آشنا می شود، به کلی تغییر می کند. اما زنی جوان است با موهای آبی است که به ادل کمک می کند تا به چیزهایی که برایش دست نیافتنی ...
ویکتور (ویلیام لوی) یکی از خوش تیپ ترین مردان جهان است ، اما او راز عمیقی دارد – او یک آدمکش خونسرد است. ویکتور بزرگ شده است تا فقط یک کاری را انجام دهد و آن کشتن برای پول است.. هنگامی که او به خانه رییس بی رحم باند مواد مخدرفرستاده می شود تا آخرین پول خود را برای انجام قتل دریافت کند ، با زنی زیبا به نام سارای (آلیشیا سانز) روبرو می شود که مجبور شده است 9 سال آخر عمر خود را با رییس باند مواد مخدر بگذراند. پس ازآنکه ویکتور آنجا را ترک میکند ، سارا شانس خود را برای آزادی با مخفی شدن درماشین امتحان می کند. اما اوضاع طبق برنامه پیش نمی رود و به جای آنکه به خانه خود بازگردد ، خود را در چنگال مرد خطرناک دیگری می بیند. هنگام فرار از رییس باند مواد مخدر و افراد بی رحمش ، ویکتور با وجدان خود روبرو می شود و او این خطر را می پذیرد که باید از اسیرش محافظت کند. در پایان ، جذابیت سارای ناخودآگاه بر ویکتور اثر غیرقابل انکاری می گذارد و او را در آغوش یک قاتل قرار می دهد..
ديانا، با رضايت و خوشحالي با پائولو ازدواج كرده ، اما به خاطر شور و اشتياق شديد او به روابط جنسي ، معمولا به روابط جنسي كوناه مدت پايان مي دهد. او اين موضوع ...
چهار دختر دانشجو در زمان تعطیلات بهاری خود بعد از دزدی از یک رستوران به زندان می افتند اما یک دلال مواد مخدر برای آنها وثیقه گذاشته و انها را آزاد می کند تا آنها ...
داریو یک ناشر خرده پا است. او به فستیوال ادبی مانتووا ملحق میشود. همسرش مارتا، او را به خاطر این کارش سرزنش میکند. لئون یک عکاس فرانسوی است. زمانی که داریو مشغول به کارهای خود ...
فیلم در ایالتی اشغال شده در قسمت آلمانی ایتالیا در سال 1944 میگذرد. چهار مرد اصلی ماجرا به ترتیب دوک، اسقف، عالیجناب و رئیس جمهور خوانده میشوند. آنها در وهله اول موافقت میکنند که با ...
مورفی که یک آمریکایی ساکن فرانسه است با دختری به نام الکترا وارد رابطه ای پرهیجان و داغ می شود ولی وقتی آنها همسایه زیبایشان را به خانه دعوت می کنند همه چیز تغییر می ...
داستان در فصل تابستان و در شهر نیویورک میگذرد که دختری در اولین دیدار با یک پسر، عاشقش می شود. آنها پس از مدتی قرار میگذارند تا در یک مهمانی که در شبی خاص برگزار ...