یک دامپزشک که از زندگی خود و ازدواجش با یک کشیش ناراضی است، سگی را که وضعیتش آنقدر بد است که ممکن است نیاز به اتانازی داشته باشد، درمان میکند. معلوم میشود که حیوان متعلق به یکی از دوستان قدیمی دانشگاهش است و این باعث میشود که او زندگی گذشتهاش را با زندگی فعلیاش مقایسه کند.
«هري بلک» (آلن)، رمان نويسي است که با صداقت مي گويد در زندگي درست عمل نمي کند اما در هنرش موفق است. تا به حال «هري» به شش روان کاو مراجعه و سه بار هم ...
وقتی «برگر» (سلزر)، صاحب یک جواهر فروشی، هنگام سرقت الماس های مغازه ی خودش دستگیر می شود، نزد پلیس اعتراف می کند که مردی مسلح به نام «استیو» (براون)، همسرش (راتبلات) را گروگان گرفته است. ...
"آلایسا" دختری ثروتمند و "آماندا" دختری یتیم کاملا به هم شباهت دارند، اما یکدیگر را نمی شناسند. یک روز بر حسب اتفاق آنها با هم برخورد می کنند و تصمیم عجیبی می گیرند...
حالا اگر چه بچه هاي «خانواده ي اوبرياکو»، «ميکي» و «جولي»، حرف زدن ياد گرفته اند ولي پدر و مادرشان، «مالي» (الي) و «جيمز» (تراولتا)، کلافه تر از هميشه هستند...
«جيمز» (تراولتا) در تکاپوي امرار معاش براي خانواده اش و همسرش، «مالي» (الي) نيز يک حسابرس پرمشغله است. با اين همه «مالي» دوباره باردار مي شود و دختري به نام «جولي» (با صداي بار) دنيا ...
در یک شهر کوچک، یک رقابت برای انتخاب زیبا ترین دختر شهر رفته رفته خطرناک می شود، زیرا یکی از شرکت کننده قصد دارد به هر قیمتی که شده در این رقابت پیروز شود...
"رندی بودک" که دانشجوی سال دوم کالح است تمرکز خود را از دست داده. تنها چیزی که او می داند این است که عاشق هم اتاقی اش "جنی گوردون" است. او حتی به پدر و ...
میخی بطور اتفاقی به سر پیشخدمتی از یک شهر کوچک وارد شده و او را وادار به رفتارهای عجیبی می کند که در نهایت سر از واشنگتن در می آورد. او عاشق سناتور جوانی می ...
کودک نوزادي صدايي دروني دارد (ويليس) که افکار و احساساتش را باز مي گويد. او هم چنين شاهد شکل گيري رابطه ي مادر مجردش، «مالي» (الي) و يک راننده ي تاکسي به نام «جيمز» (تراولتا) ...
یک مربی باشگاه بدنسازی در یک دبیرستان، برنامه های مختلفی برای تابستان در نظر دارد.، اما مجبور می شود آنها را لغو کند زیرا باید به برخی دانش آموزان زبان انگلیسی یاد بدهد. ابتدا او ...
زندگی ادل زمانی که با اما آشنا می شود، به کلی تغییر می کند. اما زنی جوان است با موهای آبی است که به ادل کمک می کند تا به چیزهایی که برایش دست نیافتنی ...
ویکتور (ویلیام لوی) یکی از خوش تیپ ترین مردان جهان است ، اما او راز عمیقی دارد – او یک آدمکش خونسرد است. ویکتور بزرگ شده است تا فقط یک کاری را انجام دهد و آن کشتن برای پول است.. هنگامی که او به خانه رییس بی رحم باند مواد مخدرفرستاده می شود تا آخرین پول خود را برای انجام قتل دریافت کند ، با زنی زیبا به نام سارای (آلیشیا سانز) روبرو می شود که مجبور شده است 9 سال آخر عمر خود را با رییس باند مواد مخدر بگذراند. پس ازآنکه ویکتور آنجا را ترک میکند ، سارا شانس خود را برای آزادی با مخفی شدن درماشین امتحان می کند. اما اوضاع طبق برنامه پیش نمی رود و به جای آنکه به خانه خود بازگردد ، خود را در چنگال مرد خطرناک دیگری می بیند. هنگام فرار از رییس باند مواد مخدر و افراد بی رحمش ، ویکتور با وجدان خود روبرو می شود و او این خطر را می پذیرد که باید از اسیرش محافظت کند. در پایان ، جذابیت سارای ناخودآگاه بر ویکتور اثر غیرقابل انکاری می گذارد و او را در آغوش یک قاتل قرار می دهد..
ديانا، با رضايت و خوشحالي با پائولو ازدواج كرده ، اما به خاطر شور و اشتياق شديد او به روابط جنسي ، معمولا به روابط جنسي كوناه مدت پايان مي دهد. او اين موضوع ...
چهار دختر دانشجو در زمان تعطیلات بهاری خود بعد از دزدی از یک رستوران به زندان می افتند اما یک دلال مواد مخدر برای آنها وثیقه گذاشته و انها را آزاد می کند تا آنها ...
داریو یک ناشر خرده پا است. او به فستیوال ادبی مانتووا ملحق میشود. همسرش مارتا، او را به خاطر این کارش سرزنش میکند. لئون یک عکاس فرانسوی است. زمانی که داریو مشغول به کارهای خود ...
فیلم در ایالتی اشغال شده در قسمت آلمانی ایتالیا در سال 1944 میگذرد. چهار مرد اصلی ماجرا به ترتیب دوک، اسقف، عالیجناب و رئیس جمهور خوانده میشوند. آنها در وهله اول موافقت میکنند که با ...
مورفی که یک آمریکایی ساکن فرانسه است با دختری به نام الکترا وارد رابطه ای پرهیجان و داغ می شود ولی وقتی آنها همسایه زیبایشان را به خانه دعوت می کنند همه چیز تغییر می ...
داستان در فصل تابستان و در شهر نیویورک میگذرد که دختری در اولین دیدار با یک پسر، عاشقش می شود. آنها پس از مدتی قرار میگذارند تا در یک مهمانی که در شبی خاص برگزار ...