«فانی» (آلوین) و «الکساندر» (گوو) زندگی خوش و آرامی را با مادر و پدرشان، «اسکار» (ادوال) و «امیلی اکدال» (فرولینگ)، که در کار تیاتر هستند، می گذرانند. با مرگ پدر در اثر سکته ی قلبی ...
داستان فیلم با به تصویر کشیدن دار و دسته جانسون حین یک سرقت بزرگ شروع میشود تا اینکه نقشه شان درست پیش نمی رود و رئیس شان یعنی سیکان دستگیر میشود. او بعد از ده سال از زندان آزاد شده ولی دیگر شرایط مثل قبل نیست.
سیکان بار دیگر با داستانی جدید باز میگردد. در این فیلم او بهمراه دو تن از دوستانش به یک باشگاه شبانه حمله میکنند تا از آن سرقت کنند ولی یکی از افراد گروه فامیل دائم الخمر خود را به این سرقت دعوت کرده که تمام نقشه سرقت شان را خراب میکند.