"مارگریت" عمیقا عاشق "آرماند دووال" مردی متعهد می شود. وقتی پدر "آرماند" به او التماس می کند از ازدواج با او منصرف شده و آینده و موقعیتش را خراب نکند، او عشقش را ترک می ...
در شب سال نوی 1946، شیلا شوهرش بارنی را می کشد. او آرزو می کند که بتواند سال 1946 را مجددا باز گرداند و از اشتباهاتی که در طول سال مرتکب شده است اجتناب کند. آرزوی او محقق می شود، اما فریب دادن سرنوشت دشوارتر از آن چیزی است که او پیش بینی می کرد.
"مایکل مرنت" فرانسوی و "تری مک کی" آمریکایی،بر روی عرشه کشتی عاشق یکدیگر می شوند.آنها قرار می گذارند شش ماه دیگر یکدیگر را ببینند در حالیکه "مایکل" فرصت بدست آوردن یک زندگی خود را دارد...
"کریستابل" با استفاده از ظاهر جذابش همه را فریب می دهد، از جمله دختر عمویش "دونا" و نامزد ثروتمند او "کرتیس". تنها کسی که خود واقعی او را می بیند نویسنده ای به نام "نیک" ...
در بحبوحه انتخابات سیاسی، یک شاهزاده بالکانی برای مشاهده زندگی "روزمره" به شهر نیویورک می آید، جایی که با یک راننده تاکسی دوست شده و عاشق دوست دخترش می شود.
در اوایل دهه 40، یک بدکاره از شهر سانفرانسیسکو خارج می شود زمانیکه جنگ جهانی دوم شروع به تشدید کرده است. مامی به هاوایی میرود، امیدوار است که یک زندگی جدید را در آن جا شروع کند. گرچه ...
زندگی ادل زمانی که با اما آشنا می شود، به کلی تغییر می کند. اما زنی جوان است با موهای آبی است که به ادل کمک می کند تا به چیزهایی که برایش دست نیافتنی ...
ویکتور (ویلیام لوی) یکی از خوش تیپ ترین مردان جهان است ، اما او راز عمیقی دارد – او یک آدمکش خونسرد است. ویکتور بزرگ شده است تا فقط یک کاری را انجام دهد و آن کشتن برای پول است.. هنگامی که او به خانه رییس بی رحم باند مواد مخدرفرستاده می شود تا آخرین پول خود را برای انجام قتل دریافت کند ، با زنی زیبا به نام سارای (آلیشیا سانز) روبرو می شود که مجبور شده است 9 سال آخر عمر خود را با رییس باند مواد مخدر بگذراند. پس ازآنکه ویکتور آنجا را ترک میکند ، سارا شانس خود را برای آزادی با مخفی شدن درماشین امتحان می کند. اما اوضاع طبق برنامه پیش نمی رود و به جای آنکه به خانه خود بازگردد ، خود را در چنگال مرد خطرناک دیگری می بیند. هنگام فرار از رییس باند مواد مخدر و افراد بی رحمش ، ویکتور با وجدان خود روبرو می شود و او این خطر را می پذیرد که باید از اسیرش محافظت کند. در پایان ، جذابیت سارای ناخودآگاه بر ویکتور اثر غیرقابل انکاری می گذارد و او را در آغوش یک قاتل قرار می دهد..
ديانا، با رضايت و خوشحالي با پائولو ازدواج كرده ، اما به خاطر شور و اشتياق شديد او به روابط جنسي ، معمولا به روابط جنسي كوناه مدت پايان مي دهد. او اين موضوع ...
چهار دختر دانشجو در زمان تعطیلات بهاری خود بعد از دزدی از یک رستوران به زندان می افتند اما یک دلال مواد مخدر برای آنها وثیقه گذاشته و انها را آزاد می کند تا آنها ...
داریو یک ناشر خرده پا است. او به فستیوال ادبی مانتووا ملحق میشود. همسرش مارتا، او را به خاطر این کارش سرزنش میکند. لئون یک عکاس فرانسوی است. زمانی که داریو مشغول به کارهای خود ...
فیلم در ایالتی اشغال شده در قسمت آلمانی ایتالیا در سال 1944 میگذرد. چهار مرد اصلی ماجرا به ترتیب دوک، اسقف، عالیجناب و رئیس جمهور خوانده میشوند. آنها در وهله اول موافقت میکنند که با ...
مورفی که یک آمریکایی ساکن فرانسه است با دختری به نام الکترا وارد رابطه ای پرهیجان و داغ می شود ولی وقتی آنها همسایه زیبایشان را به خانه دعوت می کنند همه چیز تغییر می ...
داستان در فصل تابستان و در شهر نیویورک میگذرد که دختری در اولین دیدار با یک پسر، عاشقش می شود. آنها پس از مدتی قرار میگذارند تا در یک مهمانی که در شبی خاص برگزار ...