میشل و آلن با هم رابطه دارند. آنها تصمیم می گیرند از والدین خود دعوت کنند تا بالاخره در مورد ازدواج با هم ملاقات کنند. به نظر می رسد، والدین از قبل یکدیگر را به خوبی می شناسند، که منجر به برخی نظرات متفاوت در مورد ازدواج می شود.
داستان یک نویسنده 30 ساله که تعطیلات آخر هفته را در پالم اسپرینگز می گذراند. روزی از روزها او از خواب بیدار شده و متوجه می شود که به طرز جادویی به خود 70 ساله اش تبدیل شده است.
"ترسا" معلم موفق دانش آموزان ناشنوا است اما پس از تجربه رابطه ای ناموفق، شبها را صرف گذراندن در بارها می کند. پس از مدتی این رفتار او کاملا با تعهدش نسبت به دانش آموزان ...
داستان پسر جوانی که پس از اخراج از شغل، در مورد بچه دار شدن با همسرش روبرو می شود. مشکل دیگر او این است مادر بد عنقش نیز تصمیم گرفته به خانه شان آمده و با آنها زندگی کند.
جفری مانوس 29 ساله هنوز در خانه مادر خود جان زندگی می کند. او هیچ دلیلی برای تغییر وضعیت خود نمی بیند تا اینکه مادرش با مرت، سخنگویی با انگیزه آشنا می شود. مرت با ...
صاحب يک فروشگاه موادغذايي در گرينويچ ويليج به نام «مايلز مانرو» (آلن) با اکراه براي عمل جراحي به بيمارستان مي رود. زمان، سال 1973 است. عمل ناموفق مي ماند و پزشکان به سرعت او را ...
"جرج" و "نینا" پدر و مادر "آنی" جوان که قصد دارد پس از مدت کوتاهی ازدواج کند هستند."جرج" پدری مضطرب است که برای مواجه شدن با این حقیقت که دختر کوچکش یک زن بالغ شده ...
فیلمی کمدی ,عاشقانه درباره افرادی که در تدارک یک مراسم عروسی هستند, و تلاش می کنند تا روز بینظیری را برای زوج دوستداشتنی رقم بزنند، درحالی که خود درگیر روابط ی عجیب ، دیوانه وار و غیرواقعی هستند.
اوايل قرن بيستم «جان ريد» (بيتي)، روزنامه نگاري راديکال، رابطه اي پرفراز و نشيب با نويسنده اي به نام «لوييز برايانت» (کيتن) دارد.«ريد»، هم چنين با گروهي از شخصيت هاي سرشناس معاصر خود برخوردها ...
«آلن فليکس» (آلن) عاشق سينما و طرفدار سرسخت «هامفري بوگارت» است. همسرش، «نانسي» (آنزپک) مدتي است که ترکش کرده و حالا به توصيه ي «شبح بوگارت» (ليسي) مي خواهد علاقه ي دختر ديگري را جلب ...
حالا اگر چه بچه هاي «خانواده ي اوبرياکو»، «ميکي» و «جولي»، حرف زدن ياد گرفته اند ولي پدر و مادرشان، «مالي» (الي) و «جيمز» (تراولتا)، کلافه تر از هميشه هستند...
میلی دختر جوان و زیبایی است که دو خواهر بزرگترش ازدواج کرده اند و زندگی خوبی دارند و مادر میلی نگران آینده اوست و اینکه او تاکنون نتوانسته مرد مناسبی برای آینده اش پیدا کند...
زندگی ادل زمانی که با اما آشنا می شود، به کلی تغییر می کند. اما زنی جوان است با موهای آبی است که به ادل کمک می کند تا به چیزهایی که برایش دست نیافتنی ...
ویکتور (ویلیام لوی) یکی از خوش تیپ ترین مردان جهان است ، اما او راز عمیقی دارد – او یک آدمکش خونسرد است. ویکتور بزرگ شده است تا فقط یک کاری را انجام دهد و آن کشتن برای پول است.. هنگامی که او به خانه رییس بی رحم باند مواد مخدرفرستاده می شود تا آخرین پول خود را برای انجام قتل دریافت کند ، با زنی زیبا به نام سارای (آلیشیا سانز) روبرو می شود که مجبور شده است 9 سال آخر عمر خود را با رییس باند مواد مخدر بگذراند. پس ازآنکه ویکتور آنجا را ترک میکند ، سارا شانس خود را برای آزادی با مخفی شدن درماشین امتحان می کند. اما اوضاع طبق برنامه پیش نمی رود و به جای آنکه به خانه خود بازگردد ، خود را در چنگال مرد خطرناک دیگری می بیند. هنگام فرار از رییس باند مواد مخدر و افراد بی رحمش ، ویکتور با وجدان خود روبرو می شود و او این خطر را می پذیرد که باید از اسیرش محافظت کند. در پایان ، جذابیت سارای ناخودآگاه بر ویکتور اثر غیرقابل انکاری می گذارد و او را در آغوش یک قاتل قرار می دهد..
ديانا، با رضايت و خوشحالي با پائولو ازدواج كرده ، اما به خاطر شور و اشتياق شديد او به روابط جنسي ، معمولا به روابط جنسي كوناه مدت پايان مي دهد. او اين موضوع ...
چهار دختر دانشجو در زمان تعطیلات بهاری خود بعد از دزدی از یک رستوران به زندان می افتند اما یک دلال مواد مخدر برای آنها وثیقه گذاشته و انها را آزاد می کند تا آنها ...
داریو یک ناشر خرده پا است. او به فستیوال ادبی مانتووا ملحق میشود. همسرش مارتا، او را به خاطر این کارش سرزنش میکند. لئون یک عکاس فرانسوی است. زمانی که داریو مشغول به کارهای خود ...
فیلم در ایالتی اشغال شده در قسمت آلمانی ایتالیا در سال 1944 میگذرد. چهار مرد اصلی ماجرا به ترتیب دوک، اسقف، عالیجناب و رئیس جمهور خوانده میشوند. آنها در وهله اول موافقت میکنند که با ...
مورفی که یک آمریکایی ساکن فرانسه است با دختری به نام الکترا وارد رابطه ای پرهیجان و داغ می شود ولی وقتی آنها همسایه زیبایشان را به خانه دعوت می کنند همه چیز تغییر می ...
داستان در فصل تابستان و در شهر نیویورک میگذرد که دختری در اولین دیدار با یک پسر، عاشقش می شود. آنها پس از مدتی قرار میگذارند تا در یک مهمانی که در شبی خاص برگزار ...