"ماری سنت کلیر" پس از نیامدن نامزد هنرمندش "جین" به ایستگاه راه آهن تصور می کند او رهایش کرده است.او تنها به پاریس می رود.پس از یک سال که او تبدیل به معشوقه "پیر رول" ...
« هانرى وردو » ( چاپلين ) كارمند بانك اهل پاريس ، با بروز بحرانهاى اقتصادى در سالهاى دههى 1930 ، براى تأمين معاش خانواده مجبور مىشود به هر كارى دست بزند . او سرانجام ...
روز پرداخت حقوق کارگران فرا رسیده است . چارلی با پول دریافتی , دور از چشم همسرش , برای تفریح بیرون می رود و درگیر ماجراهایی می شود . او همین روزها دلباخته دختر رئیس ...
«چارلى» ( چاپلین )، شیشه بر دوره گرد، با پسربچه اى ( کوگان ) که مادرش او را رها کرده زندگى میکند. پسر بچه، شیشه ى پنجره هاى خانه ها و مغازه هاى مردم را ...
« كالوهرو » ( چارلى چاپلين ) كه زمانى ستاره ى بزرگ موزيكهال هاى بريتانيا در آغاز قرن بوده ، رقصنده ى جوانى به نام « ترى » ( بلوم ) را كه دست به ...
چارلی که شاگرد یک خیاط می باشد در حین اتو زدن شلوار کنت، آن را سوزانده و آتش می گیرد. خیاط دعوتنامهی شامی به میزبانی دوشیزه ماندیبگز پیدا میکند و به جای کنت به مراسم ...