دو دانشمند، بدن منجمد یک مرد غار نشین متعلق به دوران ماقبل تاریخ را در قطب شمال پیدا می کنند. آن ها این مرد غار نشین را به آزمایشگاهشان می آورند و تصمیم می گیرند که بر روی او عمل پیوند مغز انجام دهند تا بتوانند از او به طور کامل استفاده کرده و او را تحت ک
لارنس تالبوت به یک گرگینه تبدیل میشود و برای رهایی از این نفرین، خود را به قلعهی دکتر فرانکشتاین میرساند. ولی در آنجا باید با هیولای فرانکشتاین مبارزه کند...
یک دانشمند بعد از انجام آزمایشات متعدد متوجه میشود که تحت تاثیر ماده زیان باری به اسم رادیومX قرار گرفته است که باعث شده نیروهای خارق العاده ای کسب کند.
دکتر سو واک بخشی از مغز یک خلافکار را درون جمجمه دوستش کار میگذارد تا جانش را نجات دهد ولی دوستش بعد از به هوش آمدن متوجه میشود که دارای 2 شخصیت کاملاً مجزا از یکدیگر است.
یک دانشمند دیوانه به طور اتفاقی خود را به یک موجود نیمه میمون، نیمه انسان تبدیل می کند و در نهایت تلاش می کند تا درمانی برای خارج شدن از این وضعیت پیدا کند.
« نينوچكا » ( گاربو ) مأمور سختگير و متعصب حزبى از شوروى به پاريس مىآيد تا سه فرستادهى خاطى قبلى دولت را به وطن بازگرداند. او در برخورد با « كنت لئون دولگا ...
یک دانشمند ، به کمک یک عجوزه پیر و دو پسرش ، عروس های باکره را می کشد ، بدن آنها را می دزد و مایعات غده را استخراج می کند تا همسر باستانی خود را زنده و جوان نگه دارد..
در شهری از ایالت تگزاس، دو قاتل وحشی روانی از محاصره نیروهای پلیس می گریزند و پا در جاده ای کویری می گذارند. یک کلانتر بنام «ویدل» که به دنبال گرفتن انتقام مرگ برادرش از ...
.دکتر ریچارد مارلو با استفاده از مراسم جادوگری و هیپنوتیزم قصد دارد همسر زیبای خود را که سال ها پیش مرده است، دوباره به زندگی باز گرداند. او قصد دارد برای این کار، عصاره ی زندگی تعدادی دختر جوان بی گناه را به همسرش منتقل کند. او این دختران را دزدیده است و در سیاه چالی در زیر عمارتش مخفی کرده است.
زندگی ادل زمانی که با اما آشنا می شود، به کلی تغییر می کند. اما زنی جوان است با موهای آبی است که به ادل کمک می کند تا به چیزهایی که برایش دست نیافتنی ...
ویکتور (ویلیام لوی) یکی از خوش تیپ ترین مردان جهان است ، اما او راز عمیقی دارد – او یک آدمکش خونسرد است. ویکتور بزرگ شده است تا فقط یک کاری را انجام دهد و آن کشتن برای پول است.. هنگامی که او به خانه رییس بی رحم باند مواد مخدرفرستاده می شود تا آخرین پول خود را برای انجام قتل دریافت کند ، با زنی زیبا به نام سارای (آلیشیا سانز) روبرو می شود که مجبور شده است 9 سال آخر عمر خود را با رییس باند مواد مخدر بگذراند. پس ازآنکه ویکتور آنجا را ترک میکند ، سارا شانس خود را برای آزادی با مخفی شدن درماشین امتحان می کند. اما اوضاع طبق برنامه پیش نمی رود و به جای آنکه به خانه خود بازگردد ، خود را در چنگال مرد خطرناک دیگری می بیند. هنگام فرار از رییس باند مواد مخدر و افراد بی رحمش ، ویکتور با وجدان خود روبرو می شود و او این خطر را می پذیرد که باید از اسیرش محافظت کند. در پایان ، جذابیت سارای ناخودآگاه بر ویکتور اثر غیرقابل انکاری می گذارد و او را در آغوش یک قاتل قرار می دهد..
ديانا، با رضايت و خوشحالي با پائولو ازدواج كرده ، اما به خاطر شور و اشتياق شديد او به روابط جنسي ، معمولا به روابط جنسي كوناه مدت پايان مي دهد. او اين موضوع ...
چهار دختر دانشجو در زمان تعطیلات بهاری خود بعد از دزدی از یک رستوران به زندان می افتند اما یک دلال مواد مخدر برای آنها وثیقه گذاشته و انها را آزاد می کند تا آنها ...
داریو یک ناشر خرده پا است. او به فستیوال ادبی مانتووا ملحق میشود. همسرش مارتا، او را به خاطر این کارش سرزنش میکند. لئون یک عکاس فرانسوی است. زمانی که داریو مشغول به کارهای خود ...
فیلم در ایالتی اشغال شده در قسمت آلمانی ایتالیا در سال 1944 میگذرد. چهار مرد اصلی ماجرا به ترتیب دوک، اسقف، عالیجناب و رئیس جمهور خوانده میشوند. آنها در وهله اول موافقت میکنند که با ...
مورفی که یک آمریکایی ساکن فرانسه است با دختری به نام الکترا وارد رابطه ای پرهیجان و داغ می شود ولی وقتی آنها همسایه زیبایشان را به خانه دعوت می کنند همه چیز تغییر می ...
داستان در فصل تابستان و در شهر نیویورک میگذرد که دختری در اولین دیدار با یک پسر، عاشقش می شود. آنها پس از مدتی قرار میگذارند تا در یک مهمانی که در شبی خاص برگزار ...