سی سال پیش، اندری سیمینویچ فیلیپوف، رهبر مشهور ارکستر بولشوی به دلیل استخدام یک نوازندهی یهودی از کار اخراج میشود. اکنون به طور اتفاقی متوجه میشود که تئاتر پاریس از ارکستر بولشوی دعوت کرده تا ...
این مستند، منظرهی رویایی و منحصر به فردی از دیدگاه تارکوفکسی را به پردهی نمایش میکشد. اهالیِ یک خانهی بازنشستگی که به انجام فعالیتهای مختلفی میپردازند و قصد دارند که....
«لئونارد مونستایر» با سرمایه گذاری در بورس کسب درامد میکند، همسر عجیب و غریب او با فروش سهام و خرید امتیاز چاه های نفت در امریکای جنوبی تقریبا او را ورشکسته کرده. لئونارد که فکر میکند این امتیازهای چاه نفت قلابی است، تلاش میکند تا...
While Henri was a POW during the war, his wife passed away and he returned to face the challenges of bringing up three children alone. Henri may get drunk and angry at times but he also has a better side that will not stay buried.
فیلیس و چارلز تعطیلاتی عاشقانه را گذراندند. به دلیل اشتباهی در آدرس آنها ارتباطشان را از دست می دهند و پنج سال بعد در زمان کریسمس فیلیس به همراه مادر و دخترش در پاریس ...
1941. یک شهر کوچک در "ژورا" که مرز بین فرانسه و نازی ها را تشکیل داده، از وسط توسط یک رودخانه نصف شده و توسط نازی ها اشغال میشود و در نهایت به یک منطقه ی آزاد تبدیل خواهد شد.
پدربزرگی به نوه خود داستان پسری با نام "ماکی" را می گوید که از چنگال تاجران برده فرار کرده و با زرافه ای دوست شده،از طول بیایان گذشته،با یک دزد دریایی برخورد کرده و پس ...
زندگی ادل زمانی که با اما آشنا می شود، به کلی تغییر می کند. اما زنی جوان است با موهای آبی است که به ادل کمک می کند تا به چیزهایی که برایش دست نیافتنی ...
ویکتور (ویلیام لوی) یکی از خوش تیپ ترین مردان جهان است ، اما او راز عمیقی دارد – او یک آدمکش خونسرد است. ویکتور بزرگ شده است تا فقط یک کاری را انجام دهد و آن کشتن برای پول است.. هنگامی که او به خانه رییس بی رحم باند مواد مخدرفرستاده می شود تا آخرین پول خود را برای انجام قتل دریافت کند ، با زنی زیبا به نام سارای (آلیشیا سانز) روبرو می شود که مجبور شده است 9 سال آخر عمر خود را با رییس باند مواد مخدر بگذراند. پس ازآنکه ویکتور آنجا را ترک میکند ، سارا شانس خود را برای آزادی با مخفی شدن درماشین امتحان می کند. اما اوضاع طبق برنامه پیش نمی رود و به جای آنکه به خانه خود بازگردد ، خود را در چنگال مرد خطرناک دیگری می بیند. هنگام فرار از رییس باند مواد مخدر و افراد بی رحمش ، ویکتور با وجدان خود روبرو می شود و او این خطر را می پذیرد که باید از اسیرش محافظت کند. در پایان ، جذابیت سارای ناخودآگاه بر ویکتور اثر غیرقابل انکاری می گذارد و او را در آغوش یک قاتل قرار می دهد..
ديانا، با رضايت و خوشحالي با پائولو ازدواج كرده ، اما به خاطر شور و اشتياق شديد او به روابط جنسي ، معمولا به روابط جنسي كوناه مدت پايان مي دهد. او اين موضوع ...
چهار دختر دانشجو در زمان تعطیلات بهاری خود بعد از دزدی از یک رستوران به زندان می افتند اما یک دلال مواد مخدر برای آنها وثیقه گذاشته و انها را آزاد می کند تا آنها ...
داریو یک ناشر خرده پا است. او به فستیوال ادبی مانتووا ملحق میشود. همسرش مارتا، او را به خاطر این کارش سرزنش میکند. لئون یک عکاس فرانسوی است. زمانی که داریو مشغول به کارهای خود ...
فیلم در ایالتی اشغال شده در قسمت آلمانی ایتالیا در سال 1944 میگذرد. چهار مرد اصلی ماجرا به ترتیب دوک، اسقف، عالیجناب و رئیس جمهور خوانده میشوند. آنها در وهله اول موافقت میکنند که با ...
مورفی که یک آمریکایی ساکن فرانسه است با دختری به نام الکترا وارد رابطه ای پرهیجان و داغ می شود ولی وقتی آنها همسایه زیبایشان را به خانه دعوت می کنند همه چیز تغییر می ...
داستان در فصل تابستان و در شهر نیویورک میگذرد که دختری در اولین دیدار با یک پسر، عاشقش می شود. آنها پس از مدتی قرار میگذارند تا در یک مهمانی که در شبی خاص برگزار ...