پیرمردی با لباس مجلسی و دمپایی در حین تعطیلات توسط خانواده اش در منطقه ای از بزرگراه رها می شود. او بعداً خود را در بیمارستانی میبیند که در آن پرستاری به نام ژژن او را میشکا مینامد.
مارگارت به دلیل کتک زدن مادرش به بازداشت سه ماهه متهم شده است. اما 100 متری که اکنون او را از خانه اش جدا می کند، تنها تمایل مارگارت را برای نزدیک شدن به خانواده اش تشدید می کند.
در شهر "تیرز"،تابستان سال 1976،معلمان و خانواده ها به فرزندان خود مهارت،عشق و توجه می دهند."پاتریک" با "جولیان" دانش آموزی جدید که با مادرش در فقر زندگی کرده و رازی وحشتناک دارد دوست می شود.معلمی ...
استانیسلاس پریواین جامعه شناس جوانی است که بر روی تزی درباره زنان تبهکار کار می کند.او در زندان با کامیل دیدار می کند تا با او مصاحبه کند.او متهم به قتل معشوق خود و همسر ...
روایت فردی الکلی و مأیوس که وقتی با زنی عجیب و غریب در کالسکه راه آهن روبرو می شود، به یک نقطه عطف در زندگی خود می رسد: عاشق یکدیگر می شوند اما، زن ترکش می کند...
داستان یک جنایتکار خرده پا همجنسگرا به نام باب که با یک زوج ازدواج می کند که در یک بار با هم مشاجره می کنند. باب دعوا را قطع و ابتدا زن و سپس شوهر را اغوا می کند.
یک تبهکار و یک معلم بر حسب تصادف در داروخانه یک شهر کوچک با یکدیگر برخورد می کنند.در حالیکه رابطه ای دوستانه بین این دو شخصیت متضاد شکل می گیرد،هر کدام از آنها به دیگری ...
Summary: The retired dentist Caroline attends a class for computer users. Although she is married, she falls in love with her significantly younger lecturer. It turns out he used to visit her ...
تعدادی از محلیها بچه ای را در جنگل پیدا می کنند که نمی تواند حرف بزند یا راه برود.دکتر ایتراد به او علاقه مند شده و شروع به آموزشش می کند.همه تصور می کنند او ...
"آریل بنر"، در سن هجده سالگی پاریس را ترک کرده و برای زندگی نزد خانواده اش در اسرائیل می رود. او بطور مخفیانه به سازمان جاسوسی آنها می پیوندد. پس از سالها تمرین، اولین ماموریت ...
الیزابت تلگرامی به دوست پسر سابقش بن در نیویورک و خواهر کوچکترش لئو در رم ارسال میکند تا در پاریس به ملحق شوند، چرا که در پاریس درحال فروختن ملک پدر مرحومش است. بعد از رسیدن لئو و بن، ماجرای مرموزی شروع میشود.
در جريان فيلم برداري ملودرامي به نام «با پاملا ملاقات کن»، نقش اول مرد، «آلفونس» (لئو)، به ستاره ي متاهل بين المللي، «جولي بيکر» (بيست) دل مي بازد؛ بازيگري، «سورين» (کورتز) سر صحنه گفت و ...