داستان مردی که زمانی یک مربی بیسبال عالی در دانشگاه بود اما اکنون یک مرد میانسال و خسته است. او و یک دانشجوی سابق با هم آشنا میشوند و مرد مسنتر متوجه میشود که شاگرد متاهل او به سرطان لاعلاج مبتلا شده است.
پس از اینکه والدینش طلاق گرفتند، سومیتومو شیما با مادرش زندگی میکند. او احساس بدی در زندگی با ناپدری اش داشت و او نمیتوانست با همکلاسی هایش در دبیرستان ارتباط برقرار کند ...
«بر فراز موج هایت بتاز» "هیناکو" دانشجویی است که عاشق موج سواری است و به تازگی به شهری ساحلی نقل مکان کرده است. وقتی به صورت ناگهانی آپارتمانش آتش می گیرد، "میناتو" که یک آتش نشان خوشتیپ است، جانش را نجات می دهد و آن ها خیلی زود عاشق هم می شوند، دقیقا در همان زمانی که به شدت به هم وابسته می شوند، "میناتو" به دلیل حادثه ای که در دریا برایش اتفاق می افتد می میرد. "هیناکو" به حدی حالش بد می شود که حتی توانایی نگاه کردن به دریا را هم از دست می دهد، ولی یک روز آهنگ مخصوص به خودشان را می خواند و ناگهان "میناتو" بین آب ها ظاهر می شود. از آن روز به بعد در هر سطح آب مانندی می توانست "میناتو" را با خواندن آن آهنگ احضار کند، ولی واقعا آن دو می توانند تا ابد با هم بمانند؟ و دلیل واقعی ظاهر شدن ناگهانی "میناتو" چه چیزی می تواند باشد؟