مردی جوان با وضعیتی وخیم در جاده ای متروک پیدا می شود. در حالیکه پلیس تلاش می کند تکه های این پازل را کنار هم قرار دهد، رابطه ای خطرناک بین دختری جوان و دو خواستگارش شکل می گیرد...
A young Syrian refugee faces hard truths chasing the American dream on the streets of Memphis, Tennessee, while living in poverty, dealing with social injustice and witnessing his neighbor's opioid addiction.
پس از اینکه او یک رستوران ایتالیایی در بروکلین را به ارث می برد، مدیر امی با یک سرآشپز اصلی که در لیست سیاه قرار گرفته است به دنبال فرصتی دوباره می گردند.
سریال درباره یک خانواده می باشد که همگی پلیس هستند و هر کدوم در زمانی که پلیس بودند وقتشون رو صرف اجرای قانون کردند . فرانک ریگان که نقش پدر خانواده رو بازی می کنه رئیس پلیس شهر نیویورک بوده که در دوران خدمتش فردی باسیاست و با شهامت بوده . پسر بزرگش دینه قبلا سرباز در عراق بوده و الان کاراگاه خصوصی هست . دختر خانواده ارینه که بازپرش بخش قضایی در نیوروک ، الان از پدرش جدا شده و تنها زندگی می کنه . جیمی هم که کوچیکترین فردخانواده ست در رشته حقوق از دانشگاه هاروارد تازه فارغ التحصیل شده و بهخاطر اینکه کل خانواده پلیس هستند اونم به شغل خانوادگیش برگشت . دوست دختر جیمی اون تا سال اول در رشته حقوق همراهی می کنه بعد با اتفاقاتی که برای جیمی می یوفته اونم پلیس مخفی می شه که پدرش از این جریان خبر نداره …
داستان دختری مجرد و لوس به نام "انجی مور" که 25 روز قبل از کریسمس متوجه وجود صندوق قابل توجهی می شود که پس از ازدواج به او ارث می رسد، بنابراین تصمیم می گیرد مردی را برای ازدواج پیدا کند. البته تا موعد کریسمس.
جیووانی در دهمین سالگرد مرگ پدرش، با اکراه وظیفه آوردن کیک را برای جشن به خانه عمویش که رئیس اوباش است، قبول می کند. تنها دو ساعت مانده به شب، اتفاقاتی می افتد که زندگی اش را برای همیشه تغییر می دهد...
ویرجیل سویت در آستانه از دست دادن شغل خود به عنوان یک پیشاهنگ استعدادیابی با Angels California است هنگامی که Sammy Bodeen را کشف می کند ، پسری روستایی که هیچ تجربه حرفه ای ندارد...
در یک اتاق روحانی با سقفی بلند ، زنان ایستاده اند و منتظرند. شاید برزخ باشد و آنها مرده اند. در اتاق ، دو زن جوان ، یکی بازیگر و دیگری روانشناس ، چند روز آخر زندگی خود را بر روی صفحه تلویزیون تماشا می کنند. هر دو ...
جک (رابرت داونی جونیور) خوشگذران وقتی عاشق رندی (مالی رینگوالد)، زنی جوان که بدهی سنگینی به مافیا دارد می شود، حس میکند که رندی عشق واقعی اوست بنابراین تمام تلاش خود را برای کمک به ...
بیماران یک آسایشگاه پس از اینکه مراقبشان مریض شده و در بیمارستان بستری می شود، تصمیم میگیرند برای تماشای مسابقه بیسبال به شهر بروند، اما در میانه راه گم شده و در شهر نیویورک سرگردان ...
«کارآگاه فرانک کلر» (پاچينو) که از همسرش جدا شده و بيست سال است که با نيروي پليس نيويورک همکاري دارد، مأمور پي گيري پرونده ي قتل مردي مي شود که با شليک به سرش کشته ...
"استیو بروکس" یک انسان جذاب و نمونه کامل یک انسان با اعتماد به نفس است. متاسفانه یک روز او به دست یکی از دوست هایش به قتل می رسد. در بهشت جایی برای مرد هایی ...
دانشمندی عجیب برای یک شرکت دارویی بزرگ بر روی پروژه ای تحقیقاتی در جنگل آمازون کار می کند.اوبه کشف درمانی برای سرطان بسیار نزدیک است به همین دلیل دستیاری برایشفرستاده می شود.اما وقتی مشخص می ...
هنری کودکی است که دلش می خواهد گانگستر شود و برایش گانگستر شدن مهم تر از رئیس جمهور آمریکا شدن است. او عاشق زندگی پر زرق و برق، اتومبیل های شیک و گران قیمت و ...
زندگی ادل زمانی که با اما آشنا می شود، به کلی تغییر می کند. اما زنی جوان است با موهای آبی است که به ادل کمک می کند تا به چیزهایی که برایش دست نیافتنی ...
ویکتور (ویلیام لوی) یکی از خوش تیپ ترین مردان جهان است ، اما او راز عمیقی دارد – او یک آدمکش خونسرد است. ویکتور بزرگ شده است تا فقط یک کاری را انجام دهد و آن کشتن برای پول است.. هنگامی که او به خانه رییس بی رحم باند مواد مخدرفرستاده می شود تا آخرین پول خود را برای انجام قتل دریافت کند ، با زنی زیبا به نام سارای (آلیشیا سانز) روبرو می شود که مجبور شده است 9 سال آخر عمر خود را با رییس باند مواد مخدر بگذراند. پس ازآنکه ویکتور آنجا را ترک میکند ، سارا شانس خود را برای آزادی با مخفی شدن درماشین امتحان می کند. اما اوضاع طبق برنامه پیش نمی رود و به جای آنکه به خانه خود بازگردد ، خود را در چنگال مرد خطرناک دیگری می بیند. هنگام فرار از رییس باند مواد مخدر و افراد بی رحمش ، ویکتور با وجدان خود روبرو می شود و او این خطر را می پذیرد که باید از اسیرش محافظت کند. در پایان ، جذابیت سارای ناخودآگاه بر ویکتور اثر غیرقابل انکاری می گذارد و او را در آغوش یک قاتل قرار می دهد..
ديانا، با رضايت و خوشحالي با پائولو ازدواج كرده ، اما به خاطر شور و اشتياق شديد او به روابط جنسي ، معمولا به روابط جنسي كوناه مدت پايان مي دهد. او اين موضوع ...
چهار دختر دانشجو در زمان تعطیلات بهاری خود بعد از دزدی از یک رستوران به زندان می افتند اما یک دلال مواد مخدر برای آنها وثیقه گذاشته و انها را آزاد می کند تا آنها ...
داریو یک ناشر خرده پا است. او به فستیوال ادبی مانتووا ملحق میشود. همسرش مارتا، او را به خاطر این کارش سرزنش میکند. لئون یک عکاس فرانسوی است. زمانی که داریو مشغول به کارهای خود ...
فیلم در ایالتی اشغال شده در قسمت آلمانی ایتالیا در سال 1944 میگذرد. چهار مرد اصلی ماجرا به ترتیب دوک، اسقف، عالیجناب و رئیس جمهور خوانده میشوند. آنها در وهله اول موافقت میکنند که با ...
مورفی که یک آمریکایی ساکن فرانسه است با دختری به نام الکترا وارد رابطه ای پرهیجان و داغ می شود ولی وقتی آنها همسایه زیبایشان را به خانه دعوت می کنند همه چیز تغییر می ...
داستان در فصل تابستان و در شهر نیویورک میگذرد که دختری در اولین دیدار با یک پسر، عاشقش می شود. آنها پس از مدتی قرار میگذارند تا در یک مهمانی که در شبی خاص برگزار ...