یک خانواده پورتوریکویی که در منطقه پارک هومبولت در غرب شیکاگو زندگی می کنند با این امر مواجه می شوند که این می تواند آخرین کریسمسی باشد که آنها همگی در کنار هم باشند ...
سياره ي وحشت: گروهي از بازماندگان در يک شهر کوچک با زامبي ها مبارزه مي کنند. ضد مرگ: مردي رواني معروف به «مايک بدل کار» (راسل) دختران زيبا را با اتومبيلش به طرز فجيعي به ...
سه دختر جوان آمریکایی به اسامی بت ، وینتی و لورنا که در اروپای شرقی در حال مسافرت و خوش گذارنی هستند با دختر اروپایی زیبا و بلند قدی به اسم الکس آشنا می شوند ...
«لوییس تامس» (واکر)، دانشجوی سال اول، تصمیم گرفته در تعطیلات تابستان هم راه برادرش، «فولر» (زان) از این سو به آن سوی امریکا برود. در جاده «فولر» با راننده ی کامیونی که به «راستی نیل» ...
«جک ماريسن» آتش نشان جواني است که در واحد آتش نشاني «نردبان 49» اداره اش به رهبري «کاپيتان مايک کندي» مشغول به کار است. او در هنگام فرونشاندن آتشي سهمگين، در عمارتي که در آتش ...
در دنيايي شبكه هاي اجتماعي، «لولا» و دوستانش درگير دوستي ها و ماجراهاي عاشقانه مدرسه و گريز از والدين خود هستند. هنگامي كه «آن» مادر لولا به طور اتفاقي يادداشت هاي مهيج دخترش را مي ...
یک خبرنگار تلویزیون به همراه تصویربرداش در ساختمانی که توسط سازمان بهداشت پس از شیوع ویروسی خطرناک که انسانها را به قاتلانی خونخوار تبدیل می کند قرنطینه شده گرفتار می شوند و...
تیم حمله به بانک با اعضای گروه خود امیر محمد وادریس و جان و جیک و جسی اتیکا با موفقیت می توانند از بانک سرقت کنند و 20 میلون دلار به دست آورند و برای ...
«مک لاکلین» (کیج) و «جیمنو» (پنیا) در بین پلیس هایی بودند که پس از حمله به برج های مرکز تجارت جهانی، تلاش کردند مردم را از آن عمارت ها بیرون بکشند. وقتی برج ها فرو ...
"کریس مارتین" سفید پوست به همراه همسر سیاه پوستش "لیزا متسون" به خانه ای در کالیفرنیا نقل مکان می کنند.اما همسایه آنها "ابل ترنر" افسر پلیس نژاد پرست و دردسر سازی است که از حضور ...
سه جهانگرد در جست و جوي هيجان و ماجرا، صحبت شهرکي در اسلواکي را مي شنوند که جمعيت مذکرش به خاطر جنگ داخلي کاهش يافته و تصميم مي گيرند به آن شهرک پرت و ناآشنا ...
یک سازمان مخفی دولتی تصمیم می گیرد چند زندانی بسیار خطرناک را برای انجام ماموریتی فرا بخواند. این افراد در صورت انجام موفقیت آمیز ماموریت با پاداش خوبی مواجه خواهند شد اما…
اتفاقات فیلم در زمانی رخ میافتد که انسانها ، اورکها ، الفها و پریها همه در یک مجموعه زندگی میکنند و فیلم به دو پلیس کاملا متفاوت میپردازد. یکی از آنها یک انسان است و ...
سه مادر پُرکار که هیچ قردانی از زحماتشان نمی شود برای خلاص شدن از زندگی روزمره، تصمیم می گیرند خودشان را از قید و بندهای زندگی رها کرده و برای شاد بودن آزادی عمل بیشتری ...
فیلم درباره زن جوانی به نام «امی» است که زندگی خوبی دارد. اما در کنار اینها او زنی پرکار و خسته است و روحیه ی خوبی ندارد. به همین دلیل او تصمیم می گیرد برای ...
زمانی که کایل، یکی از تفنگداران دریایی ارتش آمریکا در جنگ افغانستان کشته می شود، سگ جنگیاش مکس، از استرس رنج میبرد. این سگ تقریباً از لحاظ روحی و جسمی رو به نابودی بود که ...
زندگی ادل زمانی که با اما آشنا می شود، به کلی تغییر می کند. اما زنی جوان است با موهای آبی است که به ادل کمک می کند تا به چیزهایی که برایش دست نیافتنی ...
ویکتور (ویلیام لوی) یکی از خوش تیپ ترین مردان جهان است ، اما او راز عمیقی دارد – او یک آدمکش خونسرد است. ویکتور بزرگ شده است تا فقط یک کاری را انجام دهد و آن کشتن برای پول است.. هنگامی که او به خانه رییس بی رحم باند مواد مخدرفرستاده می شود تا آخرین پول خود را برای انجام قتل دریافت کند ، با زنی زیبا به نام سارای (آلیشیا سانز) روبرو می شود که مجبور شده است 9 سال آخر عمر خود را با رییس باند مواد مخدر بگذراند. پس ازآنکه ویکتور آنجا را ترک میکند ، سارا شانس خود را برای آزادی با مخفی شدن درماشین امتحان می کند. اما اوضاع طبق برنامه پیش نمی رود و به جای آنکه به خانه خود بازگردد ، خود را در چنگال مرد خطرناک دیگری می بیند. هنگام فرار از رییس باند مواد مخدر و افراد بی رحمش ، ویکتور با وجدان خود روبرو می شود و او این خطر را می پذیرد که باید از اسیرش محافظت کند. در پایان ، جذابیت سارای ناخودآگاه بر ویکتور اثر غیرقابل انکاری می گذارد و او را در آغوش یک قاتل قرار می دهد..
ديانا، با رضايت و خوشحالي با پائولو ازدواج كرده ، اما به خاطر شور و اشتياق شديد او به روابط جنسي ، معمولا به روابط جنسي كوناه مدت پايان مي دهد. او اين موضوع ...
چهار دختر دانشجو در زمان تعطیلات بهاری خود بعد از دزدی از یک رستوران به زندان می افتند اما یک دلال مواد مخدر برای آنها وثیقه گذاشته و انها را آزاد می کند تا آنها ...
داریو یک ناشر خرده پا است. او به فستیوال ادبی مانتووا ملحق میشود. همسرش مارتا، او را به خاطر این کارش سرزنش میکند. لئون یک عکاس فرانسوی است. زمانی که داریو مشغول به کارهای خود ...
فیلم در ایالتی اشغال شده در قسمت آلمانی ایتالیا در سال 1944 میگذرد. چهار مرد اصلی ماجرا به ترتیب دوک، اسقف، عالیجناب و رئیس جمهور خوانده میشوند. آنها در وهله اول موافقت میکنند که با ...
مورفی که یک آمریکایی ساکن فرانسه است با دختری به نام الکترا وارد رابطه ای پرهیجان و داغ می شود ولی وقتی آنها همسایه زیبایشان را به خانه دعوت می کنند همه چیز تغییر می ...
داستان در فصل تابستان و در شهر نیویورک میگذرد که دختری در اولین دیدار با یک پسر، عاشقش می شود. آنها پس از مدتی قرار میگذارند تا در یک مهمانی که در شبی خاص برگزار ...