«حرکت ناگهانی ممنوع» داستانی در سال ۱۹۵۵ دیترویت روایت میکند و ماجرای گروهی از مجرمین غیرحرفهای را به تصویر میکشد که برای مأموریتی به ظاهر ساده سندی را به سرقت ببرند. اما وقتی نقشههایشان نقش بر آب میشود، جستجوی آنان برای یافتن شخصی که استخدامشان کرد
رالف، فیلمنامه نویس مشهور هفتاد ساله که به سختی بیمار است. دو کار ناتمام در پیش دارد: آشتی با پسرش مایکل و اطمینان از اینکه برای همسرش پس از مرگ هیچ اتفاقی نمی افتد...
بعد از اتفاقات داخل خانه اکنون خانواده ی ابوت باید با اتفاقات وحشتناکی که در جهان بیرون به وقوع می پیوندند مواجه گردد. آن ها مجبور شده اند که به قلب ناشناخته ها سفر کنند و متوجه می شوند که موجوداتی که از طریق صدا شکار می کنند، تنها تهدید سرراهشان نیست...
در آیندهای نزدیک ، یک خانوادهی نظامی به یک منطقهی ویژه نقل مکان میکنند تا ریک پدر خانواده بتواند در یک آزمایش بسیار پیشرفتهی تکامل ژنتیک انسان شرکت کند. اما…
شگفتی ، داستان پسربچهای به نام آگوست پولمن را روایت میکند که به خاطر تفاوتهایی که در اثر ابتلا به سندرم تریچر کالینز از بدو تولد در چهرهاش وجود دارد ، همیشه دور از اجتماع ...
داستان فیلم دربارهی یک جامعهی شاد و صلحآمیز با خانههایی مقرون به صرفه و چمنهای آراسته میباشد ، جایی مناسب برای کنار هم بودن یک خانواده و در سال 1959 خانوادهی لاج نیز در حال ...
سال 1942: رایش سوم در اوج خود است. مقاومت چکسلواکی در لندن تصمیم به برنامه ریزی عملیات بلند پروازانه نظامی در جنگ جهانی دوم دارد: عملیات انتروپوید. دو فرد جوان برای انجام ماموریت ترور به ...
زندگی ادل زمانی که با اما آشنا می شود، به کلی تغییر می کند. اما زنی جوان است با موهای آبی است که به ادل کمک می کند تا به چیزهایی که برایش دست نیافتنی ...
ویکتور (ویلیام لوی) یکی از خوش تیپ ترین مردان جهان است ، اما او راز عمیقی دارد – او یک آدمکش خونسرد است. ویکتور بزرگ شده است تا فقط یک کاری را انجام دهد و آن کشتن برای پول است.. هنگامی که او به خانه رییس بی رحم باند مواد مخدرفرستاده می شود تا آخرین پول خود را برای انجام قتل دریافت کند ، با زنی زیبا به نام سارای (آلیشیا سانز) روبرو می شود که مجبور شده است 9 سال آخر عمر خود را با رییس باند مواد مخدر بگذراند. پس ازآنکه ویکتور آنجا را ترک میکند ، سارا شانس خود را برای آزادی با مخفی شدن درماشین امتحان می کند. اما اوضاع طبق برنامه پیش نمی رود و به جای آنکه به خانه خود بازگردد ، خود را در چنگال مرد خطرناک دیگری می بیند. هنگام فرار از رییس باند مواد مخدر و افراد بی رحمش ، ویکتور با وجدان خود روبرو می شود و او این خطر را می پذیرد که باید از اسیرش محافظت کند. در پایان ، جذابیت سارای ناخودآگاه بر ویکتور اثر غیرقابل انکاری می گذارد و او را در آغوش یک قاتل قرار می دهد..
ديانا، با رضايت و خوشحالي با پائولو ازدواج كرده ، اما به خاطر شور و اشتياق شديد او به روابط جنسي ، معمولا به روابط جنسي كوناه مدت پايان مي دهد. او اين موضوع ...
چهار دختر دانشجو در زمان تعطیلات بهاری خود بعد از دزدی از یک رستوران به زندان می افتند اما یک دلال مواد مخدر برای آنها وثیقه گذاشته و انها را آزاد می کند تا آنها ...
داریو یک ناشر خرده پا است. او به فستیوال ادبی مانتووا ملحق میشود. همسرش مارتا، او را به خاطر این کارش سرزنش میکند. لئون یک عکاس فرانسوی است. زمانی که داریو مشغول به کارهای خود ...
فیلم در ایالتی اشغال شده در قسمت آلمانی ایتالیا در سال 1944 میگذرد. چهار مرد اصلی ماجرا به ترتیب دوک، اسقف، عالیجناب و رئیس جمهور خوانده میشوند. آنها در وهله اول موافقت میکنند که با ...
مورفی که یک آمریکایی ساکن فرانسه است با دختری به نام الکترا وارد رابطه ای پرهیجان و داغ می شود ولی وقتی آنها همسایه زیبایشان را به خانه دعوت می کنند همه چیز تغییر می ...
داستان در فصل تابستان و در شهر نیویورک میگذرد که دختری در اولین دیدار با یک پسر، عاشقش می شود. آنها پس از مدتی قرار میگذارند تا در یک مهمانی که در شبی خاص برگزار ...