کت پس از فرار از زندان، متوجه میشود که یک مهاجم ناشناس هفتتیر خودش را به سمت سرش نشانه گرفته است. همزمان با اینکه فشنگهای خالی رها میشوند، کت سعی میکند به خاطر بیاورد که برای هر گلوله چه اتفاقی افتاده است.
یک تگزاسی که برای رساندن اخبار جهان به افراد محلی، در سرتاسر غرب وحشی سفر می کند، موافقت می کند تا در نجات دختری جوان که گروگان گرفته شده است، کمک رسانی کند.
یک کلانتر سادیسمی و زیردستهایش به لیزا تعرض کرده و وی را در جنگل رها میکنند تا بمیرد. لیزا توسط یک گرگینه گاز گرفته میشود و قدرت ماورایی بدست می آود. آیا لیزا که در پی انتقام است دوباره میتواند ماهیت انسانی خود را بدست اورد؟؟
سامانتا ، مجری مشهور برنامه رادیویی ابِی عزیز، احساس می کند که ساعت بیولوژیکی او در حال به پایان رسیدن است و آماده بچه دار شدن است - اگر فقط بتواند همسرش جان را متقاعد کند.
داستان مردی به نام جسی پینکمن را به تصویر میکشد که بعد از فرار از اسارت ، اکنون تصمیم میگیرد تا با گذشتهی ناامیدکنندهاش کنار بیاید تا بتواند یک آیندهی جدید برای خودش بسازد...
استار دختر نوجوانیست که چیزی برای از دست دادن ندارد. او به گروه مجله فروش های در حال سفر میپیوندد. در این سفر بین شهری، استار به دام گردبادی از مهمانیهای الکلی، استعمال مواد مخدر، ...
زندگی ادل زمانی که با اما آشنا می شود، به کلی تغییر می کند. اما زنی جوان است با موهای آبی است که به ادل کمک می کند تا به چیزهایی که برایش دست نیافتنی ...
ویکتور (ویلیام لوی) یکی از خوش تیپ ترین مردان جهان است ، اما او راز عمیقی دارد – او یک آدمکش خونسرد است. ویکتور بزرگ شده است تا فقط یک کاری را انجام دهد و آن کشتن برای پول است.. هنگامی که او به خانه رییس بی رحم باند مواد مخدرفرستاده می شود تا آخرین پول خود را برای انجام قتل دریافت کند ، با زنی زیبا به نام سارای (آلیشیا سانز) روبرو می شود که مجبور شده است 9 سال آخر عمر خود را با رییس باند مواد مخدر بگذراند. پس ازآنکه ویکتور آنجا را ترک میکند ، سارا شانس خود را برای آزادی با مخفی شدن درماشین امتحان می کند. اما اوضاع طبق برنامه پیش نمی رود و به جای آنکه به خانه خود بازگردد ، خود را در چنگال مرد خطرناک دیگری می بیند. هنگام فرار از رییس باند مواد مخدر و افراد بی رحمش ، ویکتور با وجدان خود روبرو می شود و او این خطر را می پذیرد که باید از اسیرش محافظت کند. در پایان ، جذابیت سارای ناخودآگاه بر ویکتور اثر غیرقابل انکاری می گذارد و او را در آغوش یک قاتل قرار می دهد..
ديانا، با رضايت و خوشحالي با پائولو ازدواج كرده ، اما به خاطر شور و اشتياق شديد او به روابط جنسي ، معمولا به روابط جنسي كوناه مدت پايان مي دهد. او اين موضوع ...
چهار دختر دانشجو در زمان تعطیلات بهاری خود بعد از دزدی از یک رستوران به زندان می افتند اما یک دلال مواد مخدر برای آنها وثیقه گذاشته و انها را آزاد می کند تا آنها ...
داریو یک ناشر خرده پا است. او به فستیوال ادبی مانتووا ملحق میشود. همسرش مارتا، او را به خاطر این کارش سرزنش میکند. لئون یک عکاس فرانسوی است. زمانی که داریو مشغول به کارهای خود ...
فیلم در ایالتی اشغال شده در قسمت آلمانی ایتالیا در سال 1944 میگذرد. چهار مرد اصلی ماجرا به ترتیب دوک، اسقف، عالیجناب و رئیس جمهور خوانده میشوند. آنها در وهله اول موافقت میکنند که با ...
مورفی که یک آمریکایی ساکن فرانسه است با دختری به نام الکترا وارد رابطه ای پرهیجان و داغ می شود ولی وقتی آنها همسایه زیبایشان را به خانه دعوت می کنند همه چیز تغییر می ...
داستان در فصل تابستان و در شهر نیویورک میگذرد که دختری در اولین دیدار با یک پسر، عاشقش می شود. آنها پس از مدتی قرار میگذارند تا در یک مهمانی که در شبی خاص برگزار ...