یک پاپ جوان که احساس میکند ارتباطش با مردم قطع شده است، بهطور تصادفی خود را از واتیکان بیرون میکشد و معتقد است که این بخشی از برنامه خدا برای او است.
"ماریان" که بازیگر تئاتر است با "مارکوس" یک رهبر ارکستر ازدواج کرده است.او وارد یک رابطه مخفیانه با "دیوید" دوست کارگردان شده که منجر به طلاقی دردناک و مبارزه برای بدست آوردن حضانت تنها دخترش ...
در طول جنگ جهانی دوم در سوئد، ملوان جوانی به نام "بو"، پسر مدیر ایستگاه راه آهن، از نیروی دریایی به خانه می آید و یک حادثه دوران کودکی را به یاد می آورد.
بهار پراگ، سال 1968. زندگي «توماس» (دي لوييس)، جراح برجسته اي که علاقه ي خاصي به زنان دارد، پس از ورود تانک هاي روسي به پراگ و سقوط حکومت آزاد، دچار تغييرات بزرگي مي شود.
شاعر روس، گورچاکوف، برای تحقیق دربارهی یک آهنگساز روس قرن 18 میلادی به ایتالیا سفر میکند که در آنجا زیسته و بعد از بازگشت از ایتالیا خودکشی کرده است...
جزيره ي يوتلند. «الکساندر» (يوزفسون)، استاد دانشگاه، پس از شنيدن خبر يک بحران عظيم هسته اي نذر مي کند که در صورت بازگشت دنيا به وضع عادي، هر چه را که دارد واگذار کند.
"ملکه شب" دخترش "پامینا" را به "تامینو" پیشنهاد می دهد، اما او باید دختر را از پدرش و "کشیش ساراسترو" پس بگیرد.او یک فلوت جادوئی به "تایمنو" و زنگوله های جادویی به "پاپجنو" که در ...
«ماریانه» (اولمان) و «یوهان» (یوزفسون) که ده سال است ازدواج کرده اند، آرام آرام، دچار مشکلات بسیار میشوند؛ به خصوص که «یوهان» به یکی ز شاگردانش، «پائولا»، علاقه مند شده است...
«اوا» (اولمان) که با همسرش «ويکتور» (بيورک) در خانه ي دورافتاده اي يک کشيش در نروژ زندگي مي کند و به تازگي پسر چهارساله اش را از دست داده، وقتي در مي يابد مادرش «شارلوت» ...
«اگنس» (اندرسون) بر اثر ابتلا به سرطان در حال مرگ است. دو خواهرش، «کارین» (تولین) و «ماریا» (اولمان) بر بالینش آمده اند و «آنا» (سیلوان)، خدمتکار باوفا از او پرستاری می کند. رابطه ها ...
"آندرس" با پایان یافتن ازدواجش و انزوای احساسی اش،با زوجی که دچار مشکلات روحی و روانی هستند آشنا می شود.در این حین او با "آنا" که در غم از دست دادن همسر و پسرش قرار ...
"اوا"، "اینگرید" و "بیبی" سه مادری هستند که در یک زایشگاه بستری شده اند.در طول یک دوره چند روزه آنها داستان زندگی خود را برای یکدیگر تعریف کرده و تصمیم می گیرند نوزاد خود را ...
«فانی» (آلوین) و «الکساندر» (گوو) زندگی خوش و آرامی را با مادر و پدرشان، «اسکار» (ادوال) و «امیلی اکدال» (فرولینگ)، که در کار تیاتر هستند، می گذرانند. با مرگ پدر در اثر سکته ی قلبی ...
در قرن نوزدهم، شعبده بازی به نام “آلبرت امانوئل فوگلر” (فون سیدو) با گروهی سیار وارد شهر کوچکی در سوئد میشود که مردمش اعتقادی به جادو ندارند. گروه با راهنمائی “فوگلر” شروع به بازی با ...
"هنریک ولگر" کارگردان آرام و متفکر تئاتر معمولا پس از تمرینات در سالن می ماند تا فکر کرده و طرح نمایش را آماده کند.یک روز "آنا" در جستجوی یک دستبند باز می گردد.او درباره نفرتش ...